کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 20 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

بایگانی

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر اکرم» ثبت شده است

 

نقدی بر کتاب‌ ۲۳ سال مرحوم علی دشتی**

 

فهرست مطالب

مقدمه: مطالب مورد تحقیق و تفحص، نقد و پژوهش 2

صنعت التفات و رقص ضمائر 2

چرا خداوند همه را خوب نیآفرید؟ 3

قرآن نسخه ی امام علی (ع) 3

داستان غرانیق و عصمت پیامبر(پارادوکسیکال) 4

معجزه ی قرآن(تحدی) 4

تفاوت قرآن و محمد(ص) در مکه و مدینه 5

زن در اسلام و پیامبر 6

ناسخ و منسوخ 7

قصه ی غدیرخم 7

بحارالانوار و ... 8

**دکتر موسی الرضا امین زارعین دارنده دکتری فلسفه علم

 

مقدمه: مطالب مورد تحقیق و تفحص، نقد و پژوهش

باآرزوی  رحمت و غفران الهی برای مرحوم علی دشتی کمترین بعد از۲۲ سال کتاب ۲۳ سال مرحوم علی دشتی را دوباره نقادانه خواندم بسیار بهره بردم و منشأ خیری برای من شد که حدود یک ماه در منابع گوناگون تحقیق و تفحص کنم کتاب مورد مطالعه بار اول و دوم نشر نیما،اسن، آلمان، ژانویه ۲۰۰۳ ویراستار و ویرایش دکتر علیرضا ثمری ۳۵۳، ص و امانسخه‌ی مورد تحقیق اینترنتی با مقدمه گران‌سنگ بهرام چوبیه در ۴۸ ص و یادبودی آنجناب وهابزاده در۲ ص و کل نسخه ۱۸۲ ص که در نسخه ی رحلی و تقریباً هر صفحه ۲ صفحه می‌باشد من مقابله کردم به‌جز غلط‌های املایی تفاوت دیگری نداشت با وجود این‌که علی دشتی چهره سیاسی علمی اجتماعی و از بارزترین چهره‌های ادبی عصر حاضر است ولی بیشتر با این اثر شناخته می شود زحمت زیادی کشیده و رنج فراوان برده غبار اوهام و خرافات را از دین و پیامبر شسته و در جای‌جای کتاب از پیامبر و دین دفاع کرده مثلاً (زن در اسلام) سؤالاتی در ذهن من از ۴۰ سال پیش وجود داشت که ایشان پاسخ داده ازجمله واقعه غدیر این‌که چرا اسلام محمدی به اسلام علوی تبدیل نشد و اسلام اموی و عباسی شد امام علی (ع)خلیفه بلافصل که نشد حتی سوم هم نشد و برای چهارمین بار خلیفه شد با توجه به اصرار پیامبر و آیات باوجوداین‌که ۷*۸ مورد نقد بر این کتاب نوشته شده به آنها مراجعه نکردم

ابتدا مطلب رو مطالعه و نظر خود را ابراز و به آثار گران‌سنگی همچون تفسیر علامه طباطبایی ناصر مکارم شیرازی، سید محمود طالقانی ۳۶۵ روز با قرآن الهی قمشه‌ای که امید شفا برای ایشان داریم و قرآن بهاءالدین خرمشاهی به این‌ها مراجعه کرده و در جای جای سعی می کنم دقیق عنوان کنم هیچ کتابی کامل نیست و بدون ایراد نمی‌باشد ازجمله کتب مقدس که کمترین ۶۴ اثر پیامبران را در عهد عتیق و جدید بررسی کرده‌ام و هیچ کتاب بی‌ایراد نیست اگر کتاب بی‌ایراد می‌بود یک کتاب از ابتدای خلقت کافی بود، و باب اجتهاد بسته به قول مولوی باید باب اجتهاد باز باشد

                باز باش ای باب بر جویای باب 

                             تا رسند از تو قشور اندر لباب

صنعت التفات و رقص ضمائر

باوجود بهره‌های فراوانی که برده‌ام جسارتاً نکاتی را دقیق‌تر توجه کرده و در حد بضاعت مزجاتم به آن‌ها اشاره می‌کنم دریافت من این است شاید درست نباشد فی‌الجمله مطلب اول در سوره‌ی حمد ایشون مطلبی رو گفته و در جای جای دیگر قرآن هم به آن اشاره کرده و آن این‌که گفته این‌که در اون‌جا به سه ضمیر اشاره شده یعنی ضمیر اول شخص به ضمیر سوم‌شخص گاهی گاهی متکلم وحده سخن رفته است نتیجه می‌گیریم که این سخن سخن پیامبراست و از جانب خدا نمی‌باشد جواب ایشان این است که در اینجا ۲ صنعت به‌کاررفته و همچنین دیگر جاها و اما صنعت التفات و صنعت رقص ضمائر که با آن‌ها مختصراً اشاره می‌کنم.

صنعت التفات برای توجه و نزدیکی مخاطب و مغایب می‌باشد برای هرچه نزدیک‌تر شدن مقام عالی و دانی و هم چنین رقص ضمائر در محاورات سبزواری مثلاً فردی در جمعی از سخاوت خویش می‌گوید یکی از مخاطبین می‌گوید سخاوت شما برتر از حاتم طایی است از حاضر به غایب رفته و یا در مثالی از مولوی و جناب سعدی

عنان مپیچ که گر می‌زنی به شمشیرم //میم اینجا 

               مرا سپر کنم سر و دستت ت این‌جا مضاف مصاف الیه ندارم از فتراک

و یا جناب سعدی می‌گه چون به درخت گل رسیدم بوی گلم این‌جا میم مرا چنان مست کرد 

شاید ایشون در کتاب ۱۷*۱۸مورد به این مطلب اشاره کرده و این صنعت از دید ایشان شاید مغفول مانده و دیگر این‌که چرا در سوره‌ی توحید خداوند گفته قل بگو یا این‌که هرروز در نماز می‌گوییم توجه به شأن نزول آیه معاندین و کفار همواره از پیامبر می‌خواستند که خدا خود را برای ما معرفی کند و خداوند این‌چنین گفت چنین بگو

چرا خداوند همه را خوب نیآفرید؟

صفحه ۶۰ رسالت پاراگراف ۴" اگر خداوند تا این درجه به‌خوبی و نیکی و نظم و آسایش مردم علاقه داشت چرا همه رو خوب  نیآفرید؟ چرا شر و بدی را در نهاد خلق نهاد؟ تا نیازی به فرستادن رسول پیدا شود"پایان نقل‌قول این فرموده را ایشان در ده جای دیگر آورده  پاسخ تنوع در خلقت فرشتگان همه خوبی حیوان و جماد هم غریزه اما انسان نیمی زِ آب و گل نیمی همه دردانه صفحه ۶۱ آیه ۲۳ سوره زمر کامل نیاورده ایشون همه رو "تو هرکه را بخواهی نتوانی هدایت کرد ولی خداوند هر که را خواست هدایت می‌کند"پایان نقل‌قول پاسخ و هو أعلم بالمهتدین رو ایشون نیاورده یعنی خداوند عالم‌تر است به هد

ایت شوندگان و جناب بهاء الدین صفحه ۳۸۵ مفصل وارد شده نگفته ندادم او را بلکه ما عالم‌تریم به عناد آن‌ها باز همان ص آیه ۲۳سوره زمر" کسی را که خداوند گمراه کند هدایت کننده‌ای نخواهد داشت" پاسخ صفحه۱۱۸۵ طباطبایی صفحه ۴۵۸ خرمشاهی آنان استعداد خود را از دست داده‌اند همان ص آیه ۱۳ سوره محمد" اگر می‌خواستیم هدایت نصیب اشخاص می‌کردیم نکرده‌ایم" پایان نقل‌قول پاسخ چون بنا بر اختیار و آزادی بود علامه صفحه ۱۳۰۶و ۱۰۶۸ بهاءالدین ۵۰۷ و ۴۱۵  صفحه ۶۲ سطر آخر" حدوث به صورت تعلق می‌گیرد نه به ماهیات" پایان نقل قول پاسخ صورت خود نیز ماهیت است صفحه ۶۳ سطر سه" علت غایی عالم انگیزه خدا از آفرینش" پایان نقل‌قول پاسخ خداوند فیاض علی‌الاطلاق است نمی‌تواند فیض خود را به موجوداتی که لایق رسیدن به کمالات هستند دریغ کند و دیگر این‌که صفات خدا عین ذات خداوند است ذاتیات از ذات لاینفک هستند نمی‌شود خداوند باشد و خلق خدا نباشه خورشید باشد نور و گرمای آن نباشد. سه پاراگراف به آخر بازهم "چرا همه را خوب نیآفرید" پایان نقل قول پاسخ باز همان بحث اختیار اگر خداوند همه را خوب می‌آفرید خوبی چه ارزش داشت یا کمال چه معنی پیدا می‌کرد صفحه ۶۶ بعثت سطر دو و سه "بدیهی است نه درخت می‌تواند سخن بگوید و نه سنگ "پایان نقل‌قول. پاسخ آیات زیادی در این زمینه است یسبح لله ما فی السماوات وما فی‌الأرض

          ما سمیع و بصیر و باهوشیم

                  با شما نامحرمان ما خاموشیم 

                                                              مولوی

 حاجی سبزواری

 موسیئی نیست که دعوی اناالحق شنود

ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست این‌که شما فکر می‌کنید جمادات بی شعورند شما بی شعورید و ما شما را می‌بخشیم قرآن کریم بعثت ص ۶۷ سطر ۵ 

قرآن نسخه ی امام علی (ع)

"چرا قرآن را مطابق نسخه ی علی‌بن‌ابیطالب یعنی برحسب تاریخ نزول جمع‌آوری و تدوین نکرده‌اند" پایان نقل قول پاسخ قرآن علی (ع) نظر غلات شیعه است و من به دو دلیل رد می‌کنم یکی این‌که امام بعد از ۲۵ سال خانه‌نشینی در رأس حکومت قرار گرفت قرآن را احیا نکرد ۲-امام علی که با معاویه و اشعث بن قیس  مدارا نکرد به توصیه اصحاب و دوستان و یارانش که  شاید هم به‌ظاهر موفق‌تر بود امرِ به این مهمی یعنی قرآنی را که تنظیم کرده بود نیاورد و احیا نکرد؟

داستان غرانیق و عصمت پیامبر(پارادوکسیکال)

پس‌از بعثت صفحه ۶۹و۷۰" أفرأیتم اللات والعزى و منوه  الثالثة الأخری تلک الغرانیق العلی یا به عبارتی آیات شیطانی قصه‌ ی غرانیق لات و منات و عزی سه بتی که نام‌برده شد مرغان بلندپروازند شاید امیدی به شفاعت آن‌ها باشد قریشیان حاضر به سجده افتادند عده‌ای که اصل عصمت را امری مسلم می‌دانند این حکایت را مجعول دانسته به‌کلی منکر وقوع آن شده‌اند و حتی آن دو جمله را از قرآن حذف کرده اند ولی روایات متواتر و تعبیرات گوناگون و تفسیر بعضی از مفسرین وقوع حادثه را محتمل الوقوع می‌داند" پایان نقل و پاسخ ۱- تا جایی‌که من دیده و اطلاع  دارم که ده‌ها تفسیر را دیده ام اصلاً این آیات شیطانی در قرآن نیامده که حذف شود معدودی هم که قصه را نقل کرده‌اند می‌گویند پیامبر بلافاصله گفت این ۲ آیه شیطانی است ۲- تواتر که ایشون فرموده صدق نمی‌کند زیرا به نقل از خرمشاهی ص۳۳۸و۵۲۶ فخر رازی، قرطبی، ابن اسحاق و ابن هشام آن را از اساس مردود می‌دانند و در صحاح مسلم و بخاری هم نیامده،علامه صفحه ۸۷۳و۱۳۵۶. ۳- "قبل ازتو برای سایر پیامبران روی داد که شیطان خواست در اندیشه‌ی آنان القاء کند و ما نگذاشتیم آیه ۵۲ سوره‌ی حج" پایان نقل‌قول ازنظر ما عصمت پیامبر دوطرفه است و اما پیامبر امتیاز و برتری اخلاقی ایشان نسبت‌به دیگران و اما خداوند اگر ایشان می‌خواست منحرف شود خداوند مانع من شد که نقض غرض نشود. و یا بقول فخررازی اگر پیامبر معصوم نباشد پارادوکسیکال پیش می آید که از معدود مواردی است که فخر رازی با ما هم‌عقیده است والا گویی همه‌جا قسم خورده است که هرچه ابن‌سینا گفته مخالفش بگوید و اما نظر حقیر اگر پیامبر توانایی انجام گناه نداشته باشد و العیاذ بالله گناهی نکند که هنر نکرده است و حال‌آنکه او کاملاً انسان و انسان کامل است.             

معجزه ی قرآن(تحدی)

مبحث بعدی معجزه صفحه ۷۷ درخواست معجزه شاید ۲۰ مورد باشد" قبل‌از تو مردانی برای هدایت فرستادیم که به آن‌ها وحی می‌کردیم، نه فرشتگان، آن‌ها غذا می‌خوردند و از زندگی جاوید بهره‌مند نبودند اگر نمی‌دانید از دانایان یهود و نصارا بپرسید انبیاء ۷و ۸" پایان نقل قول پاسخ خرمشاهی در صفحه‌ ۱۲۹ و ۱۴۲ از قول میبدی و ابوالفتوح و فخر رازی اگر مرده زنده می‌کرد بازهم قبول نمی‌کردند هم‌چنان‌که در گذشته قبول نکردند و یا اگر فرشته می‌بود اعتراض دوچندان می‌شد و خداوند به تبلیس است متهم می‌کشت و اما پاسخ حقیر پیش‌گویی‌های قرآن زیاد است یک مورد می‌آوریم الم غلبت الروم رومیان مغلوب شدند این شکست در سرزمین نزدیکی رخ داد اما آنان پس‌از مغلوبیت به‌زودی غلبه خواهند کرد در چند سال نزدیک سوره روم آیه ۱تا۴ منظور غلبه ایران بر روم بعد از پیروزی و رومیان به ایران که هر دو از دشمنان دین تازه محسوب می‌شدند و خوشحالی مسلمانان از این خبر و وقوع آن معجزه قرآن ص ۸۳ یکی از دلایل اعجاز قرآن تحدی می‌باشد یعنی مبارزه‌طلبی "خداوند در جواب مشرکان که می‌گفتند این افسانه پیشینیان است  بگو بیاورید مثل آن را انفال آیه ۳ تقلیل می‌دهد ۱۰ سوره مثل آن بیاورید و باز می‌گوید اگر جن و انس پشت‌به‌پشت هم بدهند نمی‌توانند مثل آن را بیاورند اسراء ۸۸" پایان نقل‌قول پاسخ علامه جعفری نقل می‌کند هر شب با ترس‌ولرز می‌خوابیدم که نکند فردا یکی در گوشه‌ای از عالم پیدا شود و مثل آن بیاورد چون محال نیست و این شدنی است از آیه حفظ یادم می‌آمد و قصه‌ای از پیامبر آنگاه به‌راحتی می‌خوابیدم إنا نحن نزلنا الذکر وإنا له لحافظون ما این قرآن را آورده‌ایم و آن را حفظ می‌کنیم یعنی خداوند قدرت را از آن‌ها می‌گیرد این توانایی رو از آن‌ها می‌گیرم در احوال پیامبر هم نقل است که روزی قبل‌از اقامه جماعت به ذهنش خطور کرد برای دقایقی از گفتن تکبیر ناتوان ماند و تا جایی‌که  می خواست جماعت بهم بخورد خداوند به او القا کرد که ما چنین می‌کنیم پیامبر خاطرش آسوده شد و اما خود مرحوم دشتی در صفحه ۸۹، سطر،۵ آورده "بااین‌همه قرآن معجزه است اما نه مانند معجزه‌های سایرین که در میان مه و غبار افسانه های قرون گذشته پیچیده شده باشد و جز ساده‌لوحان و بیچارگان معتقدانی  نداشته باشد نه، قرآن معجزه است معجزه زنده و گویا قرآن معجزه است ولی نه از حیث فصاحت و بلاغت و نه از حیث محتویات اخلاقی و احکام شرعی قرآن از این حیث معجزه است که به وسیله محمد تک‌وتنها با دست تهی و با نداشتن سواد خواندن و نوشتن بر قوم خود پیروز شد و بنیادی برپا ساخت قرآن معجزه است برای‌اینکه ددان آدمی صورت را به انقیاد کشانید و به وسیله آیات گوناگون اراده آورنده خود را بر همه تحمیل کرد.... حضرت محمد به قرآن بالیده و آن را سند صدق رسالت خود قرار داده است زیرا آن وحی پروردگار و واسطه ابلاغ اوست"محمد بشر است صفحه ۹۰ بله موافقیم با این توضیح که عصمت پیامبر هم ذاتی و هم دادنی  ازسوی خدا آیه ۵۲ سوره‌ی حج و خداوند خلیفه خود را حفظ کرده البته که او لایق‌ترین بوده‌است قبلاً این‌ها گفته شد و اما صفحه ۹۱ " انا فتحنا لک فتحاً مبینا پیروزی درخشانی به تو دادیم تا خداوند گناهان گذشته و آینده ات را ببخشد" پایان نقل قول پاسخ ذنب  غیر از گناه است و اما مواردی که از جانب قریش برای شما خطا محسوب می‌شد با این فتح شایان پوشیده شد از جانب آن‌ها صفحه ۵۱۱ خرمشاهی می‌گوید این‌جا مضاف و مضاف‌الیه حذف شده یعنی گناهان امت شما راما بخشیدیم در صفحه ۹۴ مرحوم دشتی دفاع جانانه ای از حضرت کرده در مقابل هذیان گویی های بعضی از مورخین که ما نیز صددرصد با آن موافقیم مثل" قاضی عیاض اندلسی در کتاب الشفاء فی تعریف حقوق المصطفی و از انس بن مالک پیامبر فرمود مرا بر دیگران چهار مزیت است" سخاوت شجاعت کثرت در جماع و کشتن" هر خردمندی حق دارد در صحت این روایت آن‌هم از انس بن مالک شک کند محمد هیچ‌گاه خودستایی نمی‌کرد و از کرم و شجاعت خود در قرآن هرگز سخن نگفته و راجع‌به خویشتن به جمله إنک لعلی خلقٍ عظیمٍ اکتفا کرده و با وجود این اگراین شخص به دهش و دلاوری خود ببالد قابل توجیه است ولی بالیدن به کثرت جماع و بی‌باکی در کشتن دیگران چندان موجب مباهات نیست و هرگز چنین مطالبی از زبان حضرت محمد بیرون نیامده است پایان نقل قول درصورتی‌که برحسب روایات مستند حضرت رسول جز یک‌بار شرکت در جنگ به دست خود کسی را نکشته است" علی دشتی پاورقی پایان نقل‌قول.

تفاوت قرآن و محمد(ص) در مکه و مدینه

شخصیت تازه محمد صفحه ۱۰۳ به بعد ایشون می‌خواهد عنوان کند  که پیامبر شخصیتش در مدینه و مکه متفاوت است.پاسخ خوب ببینید به قول کارل یونگ از اجله ی روان‌شناسان جهان می‌گوید که هر کس نتواند در محیط متفاوت با توانایی‌های متفاوت تصمیمات متفاوتی بگیرد او بیمار است و اورا به نزد من آورید تا او را درمان کنم و آیة الله طالقانی در تفسیر آیه های سوره آل عمران می فرماید پیامبر دو شخصیت داشت شخصیت خصوصی و شخصیت وحیانی  که دومی بر اولی غلبه داشت خوب مسلم بود که پیامبر در مکه مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گرفت خودش یارانش تا جایی‌که او و یار غارش ابوبکر شبانه مکه را رها کردند به سوی مدینه و کفار به‌دنبال آن‌ها برای کشتن آن‌ها و داستانش رو همه می‌دونن و بعد از این‌که مدینه اومدن تمام مهاجرین از ترس جانشان عده‌ای به مدینه و عده‌ای حتی به حبشه رفتند در حبشه هم درامان نبودند آن‌چنان که شنیده‌اید شنیده‌ایم و خوانده‌اید خوب پیامبر حالاکه به مدینه آمده کسانی که مسلمان شدند اموالشان در مکه مصادره می‌شد مورد ضرب شتم قرار می‌گرفت و حتی خانواده شون مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند حالا در مدینه قدرت گرفته‌اند توانا شده‌اند و مرتب نزد پیامبر می‌آمدند و از او اذن جهاد می خواستند پیامبر می‌گفت هنوز اجازه جهاد نداریم تا این‌که آیه أذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا بجنگید و کارزار کنید با کسانی که به شما پیشتر از این ظلم کرده‌اند اجازه جهاد داده شد

         اصلا خود مرحوم دشتی مشمول این ایراد نابجای خویش است مواضع کاملا متفاوت او بر علیه احمد کسروی، پهلوی اول ودوم در مجلسین سنا وملی نطق های آتشین او علیه احمد کسروی و گروه پاک دینان در مراسم مکرر کتاب سوزی آنها و ...

جهش به سوی قدرت صفحه ۱۲۱ حمایت ها وهم سویی های مرحوم دشتی با پیامب اعظم

"آیات ۱تا ۵ سوره حجرات" به‌منزله اصول تشریفاتی است غالب کسانی که از پشت اتاق‌های تو ترا بانک می‌زنند راه‌ورسم ادب را نمی‌دانند ای محمد خدا از این کار خوشش نیامده ولی حمل بر بی‌شعوری آن‌ها می‌کند و حق هم با پیامبر است .... اشتباه کردم این سخن خداست اگر آن‌ها صبر می‌کردند تا تو از خانه درایی برای خود آن‌ها بهتر است "

زن در اسلام ص ۱۲۵ در حجةالوداع سال دهم هجری پیغمبر درباره زنان چنین توصیه کرد که آن‌ها اختیاری از خود ندارند و اسیر مردانند درباره‌ی آن‌ها نیکی کنید زن در جامعه عرب قبل‌از اسلام شخصیت و استقلالی نداشت جز مایملک مرد به‌شمار می‌رفت و هر گونه رفتاری با وی مجاز و متداول بود هر قدر هم اون رفتار از راه‌ورسم انسانیت به‌دور می‌بود زن مثل سایر ترکه میت به وارث او منتقل می‌شد وارث می‌توانست وی را به خود اختصاص داده بدون مهریه او را تصاحب کند و هرگاه بدین امر رضایت نمی‌داد او را در قید اسارت خود نگاه می‌داشت و اجازه ازدواج مجدد به وی نمی‌داد تا این‌که حق ارث خود را به مرد وارث ببخشد و نه آن‌قدر می‌ماند تا بمیرد و دارایی و ارث مرد مالک شود آیه ۱۸ سوره نساء برای نهی از این عمل غیرانسانی نازل شد ای گروه مؤمنان جایز نیست به اجبار و اکراه ارث زنان را از آن خود سازید یا آن‌ها را یا انها در بند اسارت خود نگه دارید تا قسمتی از مهریه خود را به شما واگذارند.با آنها نیک رفتار باشید" پایان نقل‌قول 

 زن در اسلام و پیامبر

زن و پیغمبر صفحه ۱۳۰ "محمد بشر است و بشر از نقطه ضعف خالی نیست. تمایل جنسی جزء غرایز آدمیست و بیش‌وکم هنگامی می‌تواند موضوع بحث قرار گیرد که تأثیری در افکار و یا کردار یک شخص نسبت‌به دیگران داشته باشد به عبارت روشن‌تر خصلت شخص هنگامی نکوهیده است که زیان‌بخش به حال اجتماع باشد، ورنه در زندگانی شخصی و خصوصی، خوبی یا بدی و نقطه قوت و ضعف نباید مورد بحث و ملاحظه قرار گیرد اگر فکر سقراط بر آتن نور می‌ریخت و از آتن به تمامی یونان و از یونان به جامعه‌ی انسانی اگر سقراط در زندگانی ای شخصی خود تمایل خاصی داشته باشد که بر دیگران زیانی وارد نکرده است نباید موضوع بحث قرار گیرد در هیتلر غریزه‌ی جنسی یا نبود، یا سرکش نبود، و از این حیث می‌توان او را پاکیزه گفت ولی درعوض افکار شومی داشت که دنیا را با خون و آتش افکند. 

حضرت رسول خود را بشری می‌خواند که بندگی خدا گردن نهاده و می‌خواهد خود را از پلیدی ِ ستایش اصنام نجات دهد تمایل او به زن و تعهد زوجات وی نه آسیبی به اصول دعوت او رسانید و نه زیانی به حقوق دیگران بر اعمال و افکار مردان بزرگ اجتماع از این زاویه باید نگریست و آن‌ها را از لحاظ مصلحت جامعه و خیر انسانیت قضاوت کرد" پایان نقل‌قول 

ص ۱۳۶" آیه ۳۷و۳۸ سوره احزاب درباره زن و زن فرزندخوانده‌اش زید زن خود را برای خود نگاه دار و پرهیزکار باش آیه پرمعنی و زیباست و صراحت قول و صداقت روح پیامبر را نشان می‌دهد صفحه ۱۳۷ هم از عمر و هم از عایشه روایت می‌کنند که آیه ۳۷ سوره احزاب دلیل بر صراحت و امانت و صداقت رسول اکرم است عایشه می‌گوید اگر بنا بود پیامبر چیزی را پنهان کند بایستی میل باطنی خود را به زینب در قرآن نیاورد و تخفی فی نفسک الله مبدیه" پایان نقل قول آقای سروش هم در زمان ما این رو گفته و اما مطلب دیگری که محمدحسین هیکل آورده و آن این است که می‌گه که "بعضی از ازدواج‌های پیامبر را باید حمل بر مصلحت و ایجاد پیوند خویشی کرد تا اسلام تقویت شود و علی و عثمان را به قول حسین هیکل ازهمین‌رو به دامادی خود برگزیده است و مشهور است که خالدبن‌ولید پس ازدواج پیامبر با خاله‌اش میمونه خواهرزن عباس بن عبدالمطلب و حمزه ابن عبدالمطلب در سال نهم هجری هنگام عمره القضاء اسلام آورد " پایان نقل قول نظر کمترین در رابطه با شخصیت امام علی علیه السلام و پیامبر شاید جسارتاً در عدم موفقیت‌های امام اول شیعیان شاید یک نمونه کوچیکش همین باشه که ایشان با پیامبر در همسر داری ملاحظات پیامبر را نداشت.

        خدا در قرآن صفحه ۱۴۲"نمی‌دانم این جمله حدیث است یا مضمونی از عهد عتیق که در قالب این عبارت عربی درآمده است خلق الإنسان على شاکلته یعنی خداوند انسان را به‌صورت خود آفریده است"پایان نقل قول من نیز این مطلب را در تورات صفحه‌ ۸ کتاب عهد عتیق و عهد جدید که

 

اثر ۶۵ پیامبر است در منزل دارم دیده ام در همین صفحه پایین‌تر از این عبارات ایشون  به تحریفات کتب عهد عتیق و عهد جدید پرداخته که ما وارد نمی‌شویم. نمونه‌اش این‌که مثلاً در ۶۵ اثر پیامبران که در منزل هست چهارتاش انجیل خوب می‌بینیم که این انجیل با انجیل  دیگر از نظر حجم و عبارت  سه چهارم است  اعتقاد من و ما این است که تمام کتب های آسمانی تحریف لفظی شده‌است. الا قرآن اونم بخاطر آیه حفظ و ذکر و اما تمام آیین پیامبران و کتب آسمانی تحریف معنوی شده‌است حتی قرآن یعنی مثلاً اگر تحریف معنوی نمی‌شد ما داعش، القاعده،شیعه،سنی، طالبان و قس علیهذا ......نداشتیم و این فرقه‌ها و مذاهب مختلف نبود. صص۱۴۶و۱۴۷ تکراری صنعت التفات و رقص ضمائر.

    خدا در قرآن صفحه ۱۵۰باز مسئله تکراری جبر و اختیار مطرح‌شده که باز می‌گوید چرا خداوند همه را خوب خلق نکرد؟ بارها گفته در قرآن که ما اگر می‌خواستیم جن و انس را به‌اجبار مسلمان کنیم چه فایده‌ای از این کار؟ ما خلق دیگری کرده‌ایم که به اختیارباشد.

ناسخ و منسوخ

اما مطلب دیگری که در همین صفحه است و اون این است گفته چرا خداوند بعضی آیات را ناسخ و منسوخ مگر خداوند خبر نداشته؟پایان نقل‌قول خوب برادر ارجمند می‌بایستی شرایط فراهم شود مثلاً در آیات تحریم  شراب خوب ببینید شرایط باید فراهم باشه ۸۵٪ اعراب اون زمان شراب مصرف می‌کردند خوب بار اول فرمود لا تقربوا الصلاة وأنتم سکاری  آنگاه که شراب خورده اید  به نماز نایستید که بیش از ۵۰٪ از افراد شراب خوردن را ترک  کردند بعدا فرمودند که اِثمُُ کبیر و این گناه بزرگ است از آن بپرهیزید و موندند ۱۰ یا ۱۲٪که ادامه می‌دادند اون‌جا فرمود که اگر کسی شراب خورد حد نازل شود. خوب یعنی خداوند خبر نداشته! و این آیات رو بعد آورده نه ببینید  باید شرایط فراهم بشود و در رابطه با ناسخ و منسوخ هم به‌همین شکل است که می‌بایستی شرایط فراهم شود باز در صفحه ۱۵۶ اون‌جا میاد سالنمای قمری و هجری رو مطرح کنه که ما هم برهمین عقیده هستیم که  سالنمای شمسی خیلی دقیق‌تر است و ماه‌های قمری برای احکام ثانویه است و فروع به اصول لطمه‌ای نمی زند مثلا در روزه ی ماه رمضان فردی ۵۰ ساله‌ تمام سال را برای روزه گرفتن تجربه می کند اصلا شاید برای بدن لازم‌ باشد که هم چله تابستان‌ و هم زمستان  را تجربه کند همچنین حج و قس علیهذا 

قصه ی غدیرخم 

جانشینی پیامبر صفحه ۱۵۹

درمورد جانشینی پیامبر در قصه غدیر ایشون شخصیت امام علی ع رو به‌خوبی و درستی تحلیل کرده‌اند شاید سوالی بود برایم  بمدت چهل سال که چرا؟ امام علی خلیفه بلافصل نشد و یا سوم هم انتخاب نشد بلکه چهارم شد تحلیل درستی از وضعیت اون زمان و تاریخ و آن‌چه که اتفاق افتاده درست تحلیل کرده اما حقیقت اتفاق نیفتاد مثلاً ایشون درمورد من کنت مولا فهذا علی مولا استناد کرده به این‌که اهل‌سنت می‌گویند که دوستی و محبت رو اعلان کرده حال آن‌که  مولوی می فرماید

       کیست مولا آنکه آزادت کند

           بند رقیت ز پایت واکند

 یا برکند رقیت یعنی بندگی و اینکه خداوند در آیه ی۶ سوره احزاب می فرمایدالنبی اولی بالمومنین من  انفسه اینجا به معنای دوست است و یا اولی به تصرف؟    

  کی میسر وی شود از عقل کل               

که نشاند حاجیان را بر سُبُل         

        تا بگوید که مسلمانان‌ مرا                       

هست حُبی با علی ِ مرتضی          

                  یا روا باشد که اصحاب ِ کِبار                   

             تهنیت گویند بر او چند بار         

               در چنان‌ گرمای ِ سوزانِ حجاز             

           دست بیعت با علی گیرند باز 

 و یا در رابطه با آیه الیوم أکملت لکم دینکم من امروز دین شما را تکمیل کردم بعد از سه مورد سفارش خداوند و تقریباً عتابی که خداوند با پیامبر کرد از این‌که پیامبر در سه جا اکراه داشت از این‌که جانشینی رو اعلام کند که خداوند  با پیامبر به عتاب سخن گفته است که اگر این کارو نکنی انگار در رسالت کاری نکرده ای البته ایشون نسبت‌به امام علی یک اپسیلون هم خدای‌نکرده جسارت نکرده و با احترام هر چه بهتر سخن گفته است اما یک کوتاهی جزئی مشاهده می‌شود و آن آینکه خبر الغدیر را خبر متواتر اعلام نکرده است و حال‌آنکه ما خبری متواتر تر از غدیر نداریم

بحارالانوار و ...

در صفحه ۱۷۸عبارات و روایات و احادیث سُست، مبهم و غیر صحیحی از کتاب بحارالانوار مجلسی آورده است که مورد قبول بنده و خیلی دیگر از دوستان هست چون موردقبول بنده هست از ذکر آن پرهیز می‌کنیم و اما  مطلبی  در دفاع از محمدباقر مجلسی  خود آقای مجلسی اعتراف به این ناهمگونی و سستی به این که حق با ناحق درهم آمیخته  معترف است. زیرا بعداز قریب به هزار سال بوسیله شاگردانش سینه به‌ سینه جمع آوری شده و فرصت تجرید و تحقیق و تایید فراهم نشده و این کار ناتمام را بعهده آیندگان نهاده در جلد یک  عربی صص ۳و۴ من اعتراف ایشون رو

خوانده ام که می‌گوید در جمع‌آوری بحارالانوار حکایت من حکایت کسی می‌ماند که شخصی یک صندوق از جواهرات و طلاهای گرانبها را با خود ازدست دزدان بدر برده  تا به اهلش بسپارد در بین راه این جعبه جواهرات از دستش می‌افتد، دزدان در تعقیب او هستند او مجبور می‌شود که جواهرات رو جمع کنه حالا با هول‌ و ولای که دارد این جواهرات و سنگ‌ریزه‌ها با کلوخ و چوب خشک با برگ درختان حتی تاجاییکه می‌گوید با قاذورات یعنی مدفوع شتر را جمع‌آوری کنه داخل صندوق و جعبه را از دست دزدان برهاند و به اهلش بسپارد بر آیندگان است که بیایند و این سره از ناسره را تشخیص بدهند

تا جایی که من اطلاع دارم اخیراََ یک روحانی در لبنان کل ۱۲۰جلد را در ۶جلد آورده و بقیه را مجعول نامیده فرد بزرگوار دیگری باز هم از لبنان در۳ جلد احادیث را که معتبر می دانسته آورده بقیه را ضُرِبُ علی الجدار  دانسته.

ازآوردن ۱۲۰ بیت اشعاری را که در رابطه با عناوین این گفتار در طول ۲۲ سال سروده ام نتوانستم که این ۴ بیت را نیاورم، و برای.حسن ختام با سروده ی لسان الغیب حافظ گفتار را به پایان می رسانم

  صالح و طالح متاع خویش نمایند                              تا که قبول افتد و که در نظر آید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۴ ، ۰۹:۴۸
موسی الرضا امین زارعین

به عهد ِحضرت موسی‌بن‌جعفر 

امام هفتمین شاه ِ فلک فَر

شنیدَستم جوانِ می پرستی 

به‌کار می‌پرستی چیره‌دستی 

شبی را کام دل از باد دادی

به راه  شه گذارش اُفتادی 

قَضا را بیشتر از هر شب آن شب 

به ساغر گشته بودش آشنا لب 

ولی درعین مستی باادب بود

بدل خواهانِ آن شاه عرب بود 

نگردد تا زِ حالَش کس خبردار 

نمودش پشت به حضرت رو به دیوار 

در آن حالت شهنشاه زمانه

زَدش از مرحمت دستی به شانه

که می‌باشی به  هر حالی و احوال

مگردان چهره‌ از پیغمبر و آل 

بسی عفو و بسی لطف و بسی جود 

که در آل‌ ِ محمد هست موجود

            من این رفتار معصومانه را به چشم خود از حضرت آقای علوی دیدم طرف سید بود شانه به شانه آقا روی پای خود بند نبود و آقا با احترام با ایشان سخن می‌گفت خدایشان هر دو را رحمت کناد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۲۰:۰۹
موسی الرضا امین زارعین

حقا که قسیم جنه و نار علیست

بر حضرت حق وزیر دربار علیست 

هرچند که رضوان به بهانه ندهند

اما به یقین باعث دیدار علیست 

******

مائیم خراب و گیچ و مستِ می ناب 

پژمرده و تشنه ی نی و چنگ و رباب

گر ماهرخی درآید از در به شتاب 

او دست ِ خدا بود "امین" جان دریاب

تو دست ِ اِله بارها پَس زده ای

شِکوه چه کنی عزیز از رویِ عِتاب

******

یک چند به کودکی پیِ مشق و کتاب
چندی به جوانی‌ در پیِ شهدِ شباب
ناگه پیِ تقدیر شدم داغ و کباب
دیگر نه شبابیّ و نه چنگی، نه رباب

باز این موجِ بلاگیر چه بود؟

این چنین یاس ِ فراگیر چه بود؟

دست و پا بسته در امواج بلا 

باز این َشرِّ زمین گیر چه بود؟

*****

آسمان دلِ ما تار و کبود 

باز این موج بلا خیز چه بود؟

دست و پا بسته به امواجِ بلا

روزِ مردم چو شبِ تار نِمود

******

گرچه ما کفران نعمت کرده ایم

گرچه ما کلی حماقت کرده ایم

در جهان ایجاد زحمت کرده ایم

از خدا خواهش زِ رحمت کرده ایم 

******

گرچه ما بد بوده وُ بَد کرده ایم

دستِ مِهـرِ ایزدی رَد کرده ایم

دائمـاً کفران نعمت کرده ایم

لطفِ یزدان را به خود سَد کرده ایم

******

موسی که نظریافته حضرت حق است 

در جمع اساتیدِ مِهن زینت حق است

افسوس که او مانع تدریس و کلاس است 

ورنه که نشانی زِ حق و رفعت ِ حق است

.......

 گفت پیغمبر که من اَخلاقُنا حُب النِساء

 همسر خوبت به بَر هرگز نمی‌بینی بلاء

 وای وافسوس ودریغ و درد و حرمان و فغان

 همسر بَد خاسر الدُنیا و عقبی اَلاَمان

******

موسی که به دانشکدهٔ ره یافته بود

بادی به دماغ خود بینداخته بود

چندی که بر این روال ایام گذشت

ناگاه بدید عمرِ گران باخته بود 

******

"ما مَظهرِ واجب‌الوُجودیم همه*

 ما مَشهَد و شاهد و شُهودیم همه

 افسوس نبوده ایم ما طالب هو

او بُود و شُدست و ما نُمودیم همه

*حسن زاده آملی در خوانش شرح اشاراتِ ابن سینا

*****

دوستی باشد شرابِ نابِ روح

کهنه تر، خوش تر شود، مهتابِ روح

نعمتی برتر زِ مال و دانش است

زندگی بی دوستی غَرقابِ روح

...‌.‌....

گر نبودی دوستیِ پاک و ناب

این جهان ویران شُدی بی آفتاب 

دوستی گر از جهان برداشتی

آفتابی از میان برخاستی

آفتابِ معنوی دان هان"امین"

باوجودش این جهان خرم ببین

سیسرون فیلسوف یونانی سدهء قبل از میلاد
[۶/۶،‏ ۰۹:۰۷] Dr.aminzarein
*****
خوش مرامی خوشگلی خوش نوش وپوش
گلعذار ودلربا در جنب وجوش
درنگاهت رفع غم از بیکسان
در دلت دریای عشق است درخروش
*****
قهرمان را پهلوان خواندن خطاست
درمرامش راستی  پاکی صفاست،
آنچه نایاب است و اکنون کیمیاست
سادگی و عشق و ایمان و حیاست
*****
صُلح غَزّه را وتو کردی  عَبوس
در ادامه جنگ این اوکراین و روس
تَعرِفه ها که نشد ماسکم که رفت
پس چه شد صلح جهان ای شخص ِلوس؟
*****
در ترورِ دو یهودِ بی گناه
داد و فریادی  بپا گشته بجا
لیک بهرِ قتلِ عام ِ ملتی
یک جهان دید ولیکن بی صدا
این بود تفسیر ِ بام و دو هوا
ای دو صد نفرین بر این جنگ و هوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۹:۱۷
موسی الرضا امین زارعین

            امام ابوعبدالله محمد بن منصور بن احمد بن حمید ادیب.

             مولد و منشأ او دیه کرّاب بوده‌است و او را تصانیف بسیار است یکی کتاب زهره‌ معانی البیان فی معانی القرآن و او شاگرد امام ابوسهل سعلوکی بوده و به خدمت وی پیوسته در سیصد و شصت قمری و شیخ زاهد حسین کرابی حکایت  کند که قافله حاج از بلاد ماوراءالنهر به خسروجرد رسیدند امام بخارا به خواب دید مصطفی را صلوات الله علیه و آله گوید که اگر می‌خواهی که حق تعالی حج تو قبول کند و سعی تو مشکور باشد بر این سه فرسنگی گوری است از آن ادیب کرابی آن گور را زیارت کن دیگر روز آن خواب بگفت جمله قافله به زیارت آن خاک آمده‌اند و تا عهدی دراز هر قافله که از ماوراءالنهر قصد زیارت کعبه داشتند گذر بر دیه کراب کردن آن گور را زیارت کردند و حقتعالی را تقربی تمام داشتند و حکم رؤیای صالحه این واجب کند.

            و امام کرابی گفت عجب دارم که کسی عمری تحمل مشقت کند و نحو و صرف حاصل کند تا در اقوال او خطا نیافتد بدین همه مشقت اقوال از خطا مصون دارد و غافل ماند از آن‌که افعال از خطا مصون دارد ازیراکه افعال از خطا مصون داشتن اولی‌تر از آن‌که اقوال.

         حمزه بن احمد بن سعید بن محمد بلخی بدین ناحیه رسید از بلخ به زیارت خانه کعبه رفت در سال دویست و هشتاد و یک قمری و بازگشت به کرّاب مقام ساخت و او را آن‌جا اولاد و اعقاب مانده‌اند.

     دیه کراب در سی کیلومتری شمال غرب سبزوار می باشد دو تن از امیران سربداران بنامهای یحیی و ظهیرالدین کرابی از این دیه بوده اند

 

   *صص،۲۵۵تا۲۵۷، تاریخ بیهق، ابن فندق،سلمان ساکت،۱۴۰۰

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۲۲
موسی الرضا امین زارعین

 

پیمبر کربلا دخترِ شیرِ خدا

شان ِ نزول ِ آیهء شریفهء هل آتی#

خطبهء غرای او در شب و شام ِ سیاه 

زنده و جاوید شد نهضت ِ کرب و بلا 

........

 

دُختِ علی، شیرزن کربلا

کرده جنایات عدو، بَرمَلا 

مثل پدر زادهء خیرُالنساء 

هَمرَه و همدوش شَهِ هل اَتی #

خطبهء غَراش به شامِ دَغا

زنده کند صوتِ علی لافتی 

لرزه بینداخت به کاخ ِ جفا

دُخت ِ بتول و شرف ِ اُوصیاء

گر نَبُدی کرب و بلا با حسین 

مَحو شدی خیبر و بَدر و حُنین 

زنده شدی دین همه انبیاء

چون که شدی مثل علی مرتضی

کاش"امین" همسفری هم‌صدا 

داشت درین خِطِهء خوف و خطا 

 

#سوره مبارکه انسان 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۳ ، ۰۸:۳۲
موسی الرضا امین زارعین

نِشئگی علم بهتر از شراب
بهتر از دود و دَم و تریاک ناب
نِشئگیِ و مستیش چون فتحِ باب
علم وآگاهی جنابش مُستَطاب 
....

نِشئه می کردم‌ زیادی صبح و شام
....
مرا آموزگاری آرزو بود
در این ره سروری و آبرو بود
علاقه ی ریاضی و فیزیک بود
کلام و فلسفه آنگاه Lojic بود
ولیکن ازقضا و دست تقدیر
شدم قطع نخاعی و زمین‌گیر
دِگر شورِجوانی‌ از سرم رفت
شدم من کارمندِ شرکت نفت
حواله می‌نوشتم نفت و بنزین
به هفت سالی شدم من چست و فرزین
ولیکن همچنان آموزگاری
بوَد در استخوان ساری و جاری
مرا مادر چنین می گفت دائم
معلم شو دبیری یا که ناظم
به همکاران برای اخذ دیپلم
شدم مشغول تعلیم‌وتعلم
نکات فلسفی و انگلیسی
عربی منطق و اشکال درسی
فراموشم شده از درس نهضت
کشیدم من چه‌ها از رنج و زحمت
نهضتی‌ را با هزاران التماس
تا نشیند ساعتی او در کلاس
جاهل است و او نداند حِر زِ بِر
مشکل از آموزگاران، او قِسِر
شدم اخراجیانِ شرکت نفت
که بودش رحمتی پنهان در این زفت

در پی اِفشایِ دزدیِ کلان

بایدم می بستمی من این دهان

ولیکن این خبر تا ناکجا رفت
بر آشفتی وزیر شرکت نفت 
بناچاری شدم در ابتدایی
بهشتی بعد نهضت بُد خدایی
........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۰۴
موسی الرضا امین زارعین

"کاش می‌شد، بدهم یک گل یاس"1
به جوانِ تنگ‌دستِ آس‌وپاس
یا که یک لقمه ی، نانی به فقیر
او که در چَنبره‌ی، جَبر اسیر
گُشنگیِ مغز از تن بدتر است
فقر فکری از همه غَم ها سَر است!
چون تنت،با لقمه‌ای نان گشت سیر
فقر مغزی می‌شود، دُژخیمِ پیر
حاکمان جور، این حیلت کنند
دین حق را، عاری از سیرت کنند
فقر و قحطی و بلاها، از خداست!
زلزله طوفان و سیل، اعمال ماست
پیش می‌آید به ذهنم این سؤال؟
فقر مردم را، شما مال‌ومنال!
این‌که شد یک بام، در آن دو هوا
گفته حق است، یا نفس شما؟
این‌چنین قولی، خدا کی گفته است؟
این سخن‌ها از شما، ناپخته است
حاکمِ فاسد، بگوید اختیار
جعلی است و، این ندارد اِعتبار
بنده‌ای هستیم، در بندِ خدا
هر چه آید از خدا، گو مَرحَبا
تخم لقی، در دهانِ مسلمین
از معاویه شنیدستی، چُنین
لیک می‌گوید علیِ مرتضی
بهترین نایب، میان انبیا
جبری و قهری نباشد، حکمِ حَق
او که بر پیغمبران، برده سَبَق
حدفاصل درمیانِ ظلم و داد
آخرین حکمی که پیغمبر بداد
گرکه فعل آدمی، جبری بُدی
آتش دوزخ کِرا، روشن شُدی
چونکه در فعلی، نباشد اختیار
جنت و دوزخ، ندارد اعتبار
کی پذیرد جبر را، عقلِ سَلیم
گفته‌های اَشعری، سُست و سَقیم
هیچ زهری تلختر از جبر نیست
آدمی را چاره ای جز قهر نیست
حاکمان ترویجِ جبرِ دین کنند
چون بقایِ خویش در آن می تَنَند
مردمانی این‌چنین سُست و زبون
مستحقِ غوطه در دریای خون
ملتی را که شود قائل به جبر
چون نمرده بایدش بردی به قبر
با چنین فکری مغول حاکم شود
گوئیا امر خدا هم این بود
گوئیا ویروس افلیجی زدند2
مردمان هر ظلم را مایل شدند
مردمان با بال بسته در قَفَس
بالها بشکسته، کی‌خواهند عَسَس؟
نی‌توان و نی اجازه و نه میل!
احتیاجی نیست بر سرباز و خیل
بال و دربِ بسته را، بازش کنیم
بالِ زخمی کشته، تیمارش کنیم
لیک گر میلی نباشد فاتحه است
علت اصلی همین و فاجعه است
چارمی بدتر از آن سه دیگر است
چون علاج میل در مغز و سر است!
مردم آزاد چون پروانه‌ای
بر فراز آسمان و لانه‌ای
می‌رود هر جا که میلش مایل است
بر فراز قصر و لشکر حایل است
گر شوی در دام جبری ها اسیر
بره ای باشی به دامِ ببر و شیر
گر شوی مایل، و قایل باختیار
همچو شیری برده از ظالم دِمار
مرگِ با عزت زِ رویِ اختیار
صد شرف دارد به حجِ بیشمار
ملتِ مغلوبِ چنگیزِ مُغول
تا به دهلی رفت با ساز و دُهل
جبر را از فکر و ذهن خود بشوی
اختیاری شو و از جبری مگوی
لکن این تصمیم پیل‌افکن بوَد
اختیاری مردِ شیر اوژن شَوَد
مرگ بر این مردمان اَحلی عَسل3
در خریت می شوندضرب‌المَثل
جبری و قهری نباشد ای"امین"
چونکه حق فرموده لا اِکراهُ دین4
اینکه کَرَمّنا شُدَستی آدمی
نیم نمرود و نیم موسایِ نبی
عاملِ اصلیِ ضعفِ مسلمین
اعتقادِ جبر دانندی "امین"5
1-سهراب نقل به معنا
2-شهید مطهری
3-دکتر شریعتی
4-قرآن کریم
5-امین زارعین و......


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۲ ، ۲۱:۴۱
موسی الرضا امین زارعین

نوحه خوانی و سینه زنی برای حسین

 

در آیه۱۲سوره ممتحنه میخوانیم ک پیامبر، شرط قبول بیعت با خود را، پیروی از عرف اسلامی قرار میدهد(لا یعصینک فی معروف)

ثقة الاسلام کلینی در کتاب کافی ج۵ص۵۲۷ از دو طریق از امام صادق نقل میکند ک: «لا یعصینک فی معروف، یعنی اینکه برای عزاداری نوحه خوانی و شعرخوانی نکنید، کنار قبور زیاد نمانید، سیاه نپوشید و خودتان را نزنید.»

و از امام باقر نقل میکند ک «پیامبر همین توصیه ها را ب دخترش فاطمه کرد و فرمود اینها همان معروفی ست ک الله بآن دستور داده.»

علامه مجلسی در مرآة العقول ج۲۰ص۳۵۸ مینویسد این حدیث موثق یا صحیح است. 

همچنین کلینی در کافی ج۳ص۲۲۲ و مجلسی در بحارالانوار ج۷۹ص۸۹ و از امام باقر نقل میکند ک فرمود: «نوحه خوانی و سینه زنی و واویلا برای مردگان مذموم است.»

شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه ج۴ص۳۷۶ و ص۵ و شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة ج۳ص۲۷۲ همین روایت را نقل میکند. و همچنین از پیامبر اسلام نقل میکند ک «نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است.» و «پیامبر از نوحه خوانی و مصیبت سرایی و آه وناله نهی کرده»  

همچنین شیخ قمی در تفسیر قمی ج۱ص۲۹۱ و شیخ مفید در الاختصاص ص۳۴۳ و سید بروجردی در جامع احادیث شیعه ج۳ص۴۸۸ و البته در خیلی از منابع اهل سنت هم نقل شده ک پیامبر اسلام فرموده ک نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. 

شیخ ناصر مکارم شیرازی در کتاب دروس فی الحیاة ج۱ص۴۴ همین روایت امام باقر را نقل میکند ک پیامبر فرموده نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. و ذیل این روایت اینطور توضیح میدهد ک «نوحه خوانی از کارهای اشتباهی بوده ک در زمان جاهلیت عرب رواج داشته. نوحه خوانی و ماتم سرایی برای حوادث و شدائد فردی و اجتماعی، کاری عبث و بی فایده ست ک فقط باعث ب هدر رفتن امکانات میشود.» رج

مجلسی در بحارالانوار ج۵۵ص۲۲۶ از پیامبر نقل میکند ک «چهار رسم از رسوم جاهلی در امت من باقی خواهد ماند؛ افتخار کردن ب اصل و نسب، تحقیر دیگران بخاطر خانواده و قومشان، فالگیری و نوحه خوانی. و نوحه خوان اگر توبه نکند در قیامت بیدار میشود درحالیکه لباسی سنگین از ماده مذابی ک سرد نمیشود بر تن دارد ک بر تنش میچسبد.» این روایت هم در منابع مهم اهل سنت آمده. 

شهید ثانی در مسکن الفؤاد ص۹۹ و نوری طبرسی در مستدرک ج۲ص۴۵۲ نقل میکنند ک پیامبر لعنت کرده کسی را ک برای عزاداری نوحه و واویلا کند.

 

با وجود اینهمه روایت و حدیث، شیعیان بااینکه نوحه خوانی و سینه زنی را جایز نمیدانند ولی برای حسین استثنا قائلند: 

شیخ حر عاملی در کتاب الفصول المهمة ج۳ص۴۱۳ مینویسد(ادعا میکند): «احادیث زیادی هست از امام معصوم ک میفرماید نوحه و زاری مکروه است مگر برای حسین.»

سوالاتی ک مطرح میشود اینست ک: 

۱- چرا پیامبر این استثنا را خودش نگفته؟ مگر کسی میتواند بعد از آیه ی قرآن و حکم صریح پیامبر، حکم جدیدی صادر کند؟ تعریف بدعت در اسلام چیست؟ 

۲- اگر فقط حسین استثناست، چرا شیعیان برای فاطمه و رقیه و ابولفضل و دیگران نیز نوحه و عزا میکنند؟ 

۳- خود حسین هم این دستور پیامبر را تایید کرده: شیخ مفید در کتاب الارشاد ج۲ص۹۴ و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف ج۱ص۱۴۱  و شیخ بحرانی در العوالم ص۲۴۶ و نوری طبرسی در مستدرک الوسائل ج۲ص۴۵۲ نقل میکند ک حسین، خواهرش و خانواده اش را قسم داده ک بعد از مرگ من نوحه و ماتم و خودزنی نکنید. 

حتی امام صادق هم ک بعد از امام حسین آمده، همینرا تایید کرده؛ بعنوان مثال، محدث نوری در کتاب المستدرک ج۲ص۴۵۶ نقل میکند ک امام صادق نیز اهل خود را از عزاداری و نوحه و ماتم برای مرگش نهی شدید کرده.

همچنین روایات زیادی از خود حسین و امامان بعدازو در نهی از نوحه و خودزنی نقل شده.

۴- شاید کسی از مرگ عزیزش بی اختیار نوحه کند و این قابل درک باشد ولی اینکه یک رسم جاهلی تبدیل ب رسم و آئین اسلامی شیعی بشود و بعنوان شعائر و مراسم عبادی قرار گیرد و ثواب زیادی هم داشته باشد، قابل درک نیست. پس سوالی ک تکرار میشود اینست ک بدعت در اسلام چیست و چ تعریفی دارد؟

 

پژوهشگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۲ ، ۱۵:۲۵
موسی الرضا امین زارعین

✅فاطمه به تصریح شخص پیامبر، یکی از چهار چهره ی ممتاز زن در تاریخ انسان است: مریم، آسیه، خدیجه، و در آخر: فاطمه.
چرا در آخر؟
کامل ترین حلقه ی زنجیر تکامل در همه ی موجودات، در طول زمان و در همه ی دوره های تاریخی، آخرین؛ و نیز در انبیا، آخرین و فاطمه از زنان مثالی جهان، آخرین.
ارزش مریم به عیسی است که او را زاده و پرورده‌.
ارزش آسیه (زن فرعون) به موسی است که او را پرورده و یاری کرده‌.
ارزش خدیجه به محمد است که او را یاری کرده و به فاطمه که او را زاده و پرورده است.
و ارزش فاطمه؟
چه بگویم؟
به خدیجه؟
به محمد؟
به علی؟
به حسین؟
به زینب؟
به خودش !
.
برگرفته از کتاب #فاطمه_فاطمه_است ، انتشارات سپیده باوران ، ص ۱۶۳.
.
#مجموعه_آثار_21 🌿
#دکتر_علی_شریعتی 🌿
#سخنان_و_جملات_شریعتی🌿

 

✨ فاطمه شدن، آسان نیست.

🔹این ودیعه‌ای است که باید معراج‌های بزرگ را و پرواز‌های ماورایی را گام به گام و بال در بال علی باشد.

🔸عظمت‌ها و رنج‌های علی را باید با او قسمت کند و او مسئولیت خطیری در تاریخ آزادی و جهاد و انسانیت دارد.

🔹او حلقه واسطه‌ای است که تسلسل ابراهیم تا محمد را به حسین تا منجی انتقام‌جوی نجات‌بخش انتهای تاریخ می‌پیوندد.

واسطه العقد نبوت و امامت.
.
.
📚 برگرفته از کتاب #فاطمه_فاطمه_است ، انتشارات سپیده باوران
.
.
#مجموعه_آثار_21 🌿
#دکتر_علی_شریعتی 

▶️ @doctor_alishariati

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۱ ، ۲۳:۰۱
موسی الرضا امین زارعین

موسئیی آمد که یابد هَمدَمی
"کَلِمینی یا حمیرا کَلِمی"*
این روا باشد که سوزم از فراق
تا به کی گویم زِ درد اِشتیاق
هَمدلی باید که یابم مَرهَمی
اَز دلِ خسته خدایا هَم غَمی
هَمنوایی بایدم تا پَر کشم
از ملائک شایدم بهترشوم
حِکمَتی در این نیاز و ناز هست
وَز پریشانی شدم من مَستِ مَست
ما به قهر و لطف حق دل بَسته ایم
 از کم و بسیار جانا رَسته ایم
قهر حق هم عین لطف است و عَطا
در نمی‌ یابد عَطا را این عَما
عاشق و معشوق و عشق هم حِکمتی است
در میان عشق و عاشق سوختن هم رحمتی است
هر که را جامه زِ عشقی چاک شد؟
از همه بُبرید و بر افلاک شد
خاسِر وقاصِر نه آن است و نه این
 فکرِ مَعقولی نَما جانم "امین"

#مولوی

*مولوی از حدیثِ پیامبر خطاب به همسرش

کمترین می گویم کَلِمینی فاطمه جان کَلِمی

کَلِمینی ای فاطی جان کَلِمی

و یا کَلِمینی ن.....ی کَلِمی

 

من چه گویم فاطمه؟خیرالنساء
ام بابایی و، ام الاولیاء
فاطمه فاطِم شُدَستی از گناه
کَم نِئی تو از امام الاوصیاء
با الهام فاطمه فاطمه است شریعتی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۱ ، ۲۳:۳۶
موسی الرضا امین زارعین