نقدی بر کتاب ۲۳سال مرحوم علی دشتی
نقدی بر کتاب ۲۳ سال مرحوم علی دشتی
مطالب مورد تحقیق و تفحص، نقد و پژوهش
۱-صنعت التفات و رقص ضمائر
۲-چرا خداوند همه را خوب نیآفرید؟
۳-هدف از خلقت عالم چیست.؟
۴-قرآن نسخه ی امام علی (ع)
۵-داستان غرانیق و عصمت پیامبر(پارادوکسیکال)
۶-معجزه ی قرآن(تحدی)
۷-تفاوت قرآن و محمد(ص) در مکه و مدینه
۸-زن در اسلام و پیامبر
۹-ناسخ و منسوخ
۱۰-قصه ی غدیرخم
۱۱-سالنمای شمسی و قمری
۱۲-بحارالانوار و .....
با آرزوی رحمت و غفران الهی برای مرحوم علی دشتی کمترین بعد از۲۲ سال کتاب ۲۳ سال مرحوم علی دشتی را دوباره نقادانه خواندم بسیار بهره بردم و منشأ خیری برای من شد که حدود یک ماه در منابع گوناگون تحقیق و تفحص کنم کتاب مورد مطالعه بار اول و دوم نشر نیما،اسن، آلمان، ژانویه ۲۰۰۳ ویراستار و ویرایش دکتر علیرضا ثمری ۳۵۳، ص و امانسخهی مورد تحقیق اینترنتی با مقدمه گرانسنگ بهرام چوبیه در ۴۸ ص و یادبودی آنجناب وهابزاده در۲ ص و کل نسخه ۱۸۲ ص که در نسخه ی رحلی و تقریباً هر صفحه ۲ صفحه میباشد من مقابله کردم بهجز غلطهای املایی تفاوت دیگری نداشت با وجود اینکه علی دشتی چهره سیاسی علمی اجتماعی و از بارزترین چهرههای ادبی عصر حاضر است ولی بیشتر با این اثر شناخته می شود زحمت زیادی کشیده و رنج فراوان برده غبار اوهام و خرافات را از دین و پیامبر شسته و در جایجای کتاب از پیامبر و دین دفاع کرده مثلاً (زن در اسلام) سؤالاتی در ذهن من از ۴۰ سال پیش وجود داشت که ایشان پاسخ داده ازجمله واقعه غدیر اینکه چرا اسلام محمدی به اسلام علوی تبدیل نشد و اسلام اموی و عباسی شد امام علی (ع)خلیفه بلافصل که نشد حتی سوم هم نشد و برای چهارمین بار خلیفه شد با توجه به اصرار پیامبر و آیات باوجوداینکه ۷*۸ مورد نقد بر این کتاب نوشته شده به آنها مراجعه نکردم
ابتدا مطلب رو مطالعه و نظر خود را ابراز و به آثار گرانسنگی همچون تفسیر علامه طباطبایی ناصر مکارم شیرازی، سید محمود طالقانی ۳۶۵ روز با قرآن الهی قمشهای که امید شفا برای ایشان داریم و قرآن بهاءالدین خرمشاهی به اینها مراجعه کرده و در جای جای سعی می کنم دقیق عنوان کنم هیچ کتابی کامل نیست و بدون ایراد نمیباشد ازجمله کتب مقدس که کمترین ۶۴ اثر پیامبران را در عهد عتیق و جدید بررسی کردهام و هیچ کتاب بیایراد نیست اگر کتاب بیایراد میبود یک کتاب از ابتدای خلقت کافی بود، و باب اجتهاد بسته به قول مولوی باید باب اجتهاد باز باشد
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسند از تو قشور اندر لباب
باوجود بهرههای فراوانی که بردهام جسارتاً نکاتی را دقیقتر توجه کرده و در حد بضاعت مزجاتم به آنها اشاره میکنم دریافت من این است شاید درست نباشد فیالجمله مطلب اول در سورهی حمد ایشون مطلبی رو گفته و در جای جای دیگر قرآن هم به آن اشاره کرده و آن اینکه گفته اینکه در اونجا به سه ضمیر اشاره شده یعنی ضمیر اول شخص به ضمیر سومشخص گاهی گاهی متکلم وحده سخن رفته است نتیجه میگیریم که این سخن سخن پیامبراست و از جانب خدا نمیباشد جواب ایشان این است که در اینجا ۲ صنعت بهکاررفته و همچنین دیگر جاها و اما صنعت التفات و صنعت رقص ضمائر که با آنها مختصراً اشاره میکنم.
صنعت التفات برای توجه و نزدیکی مخاطب و مغایب میباشد برای هرچه نزدیکتر شدن مقام عالی و دانی و هم چنین رقص ضمائر در محاورات سبزواری مثلاً فردی در جمعی از سخاوت خویش میگوید یکی از مخاطبین میگوید سخاوت شما برتر از حاتم طایی است از حاضر به غایب رفته و یا در مثالی از مولوی و جناب سعدی
عنان مپیچ که گر میزنی به شمشیرم //میم اینجا
مرا سپر کنم سر و دستت ت اینجا مضاف مصاف الیه ندارم از فتراک
و یا جناب سعدی میگه چون به درخت گل رسیدم بوی گلم اینجا میم مرا چنان مست کرد
شاید ایشون در کتاب ۱۷*۱۸مورد به این مطلب اشاره کرده و این صنعت از دید ایشان شاید مغفول مانده و دیگر اینکه چرا در سورهی توحید خداوند گفته قل بگو یا اینکه هرروز در نماز میگوییم توجه به شأن نزول آیه معاندین و کفار همواره از پیامبر میخواستند که خدا خود را برای ما معرفی کند و خداوند اینچنین گفت چنین بگو
صفحه ۶۰ رسالت پاراگراف ۴" اگر خداوند تا این درجه بهخوبی و نیکی و نظم و آسایش مردم علاقه داشت چرا همه رو خوب نیآفرید؟ چرا شر و بدی را در نهاد خلق نهاد؟ تا نیازی به فرستادن رسول پیدا شود"پایان نقلقول این فرموده را ایشان در ده جای دیگر آورده پاسخ تنوع در خلقت فرشتگان همه خوبی حیوان و جماد هم غریزه اما انسان نیمی زِ آب و گل نیمی همه دردانه صفحه ۶۱ آیه ۲۳ سوره زمر کامل نیاورده ایشون همه رو "تو هرکه را بخواهی نتوانی هدایت کرد ولی خداوند هر که را خواست هدایت میکند"پایان نقلقول پاسخ و هو أعلم بالمهتدین رو ایشون نیاورده یعنی خداوند عالمتر است به هدایت شوندگان و جناب بهاء الدین صفحه ۳۸۵ مفصل وارد شده نگفته ندادم او را بلکه ما عالمتریم به عناد آنها باز همان ص آیه ۲۳سوره زمر" کسی را که خداوند گمراه کند هدایت کنندهای نخواهد داشت" پاسخ صفحه۱۱۸۵ طباطبایی صفحه ۴۵۸ خرمشاهی آنان استعداد خود را از دست دادهاند همان ص آیه ۱۳ سوره محمد" اگر میخواستیم هدایت نصیب اشخاص میکردیم نکردهایم" پایان نقلقول پاسخ چون بنا بر اختیار و آزادی بود علامه صفحه ۱۳۰۶و ۱۰۶۸ بهاءالدین ۵۰۷ و ۴۱۵ صفحه ۶۲ سطر آخر" حدوث به صورت تعلق میگیرد نه به ماهیات" پایان نقل قول پاسخ صورت خود نیز ماهیت است صفحه ۶۳ سطر سه" علت غایی عالم انگیزه خدا از آفرینش" پایان نقلقول پاسخ خداوند فیاض علیالاطلاق است نمیتواند فیض خود را به موجوداتی که لایق رسیدن به کمالات هستند دریغ کند و دیگر اینکه صفات خدا عین ذات خداوند است ذاتیات از ذات لاینفک هستند نمیشود خداوند باشد و خلق خدا نباشه خورشید باشد نور و گرمای آن نباشد. سه پاراگراف به آخر بازهم "چرا همه را خوب نیآفرید" پایان نقل قول پاسخ باز همان بحث اختیار اگر خداوند همه را خوب میآفرید خوبی چه ارزش داشت یا کمال چه معنی پیدا میکرد صفحه ۶۶ بعثت سطر دو و سه "بدیهی است نه درخت میتواند سخن بگوید و نه سنگ "پایان نقلقول. پاسخ آیات زیادی در این زمینه است یسبح لله ما فی السماوات وما فیالأرض
ما سمیع و بصیر و باهوشیم
با شما نامحرمان ما خاموشیم
مولوی
حاجی سبزواری
موسیئی نیست که دعوی اناالحق شنود
ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست اینکه شما فکر میکنید جمادات بی شعورند شما بی شعورید و ما شما را میبخشیم قرآن کریم بعثت ص ۶۷ سطر ۵ "چرا قرآن را مطابق نسخه ی علیبنابیطالب یعنی برحسب تاریخ نزول جمعآوری و تدوین نکردهاند" پایان نقل قول پاسخ قرآن علی (ع) نظر غلات شیعه است و من به دو دلیل رد میکنم یکی اینکه امام بعد از ۲۵ سال خانهنشینی در رأس حکومت قرار گرفت قرآن را احیا نکرد ۲-امام علی که با معاویه و اشعث بن قیس مدارا نکرد به توصیه اصحاب و دوستان و یارانش که شاید هم بهظاهر موفقتر بود امرِ به این مهمی یعنی قرآنی را که تنظیم کرده بود نیاورد و احیا نکرد؟
پساز بعثت صفحه ۶۹و۷۰" أفرأیتم اللات والعزى و منوه الثالثة الأخری تلک الغرانیق العلی یا به عبارتی آیات شیطانی قصه ی غرانیق لات و منات و عزی سه بتی که نامبرده شد مرغان بلندپروازند شاید امیدی به شفاعت آنها باشد قریشیان حاضر به سجده افتادند عدهای که اصل عصمت را امری مسلم میدانند این حکایت را مجعول دانسته بهکلی منکر وقوع آن شدهاند و حتی آن دو جمله را از قرآن حذف کرده اند ولی روایات متواتر و تعبیرات گوناگون و تفسیر بعضی از مفسرین وقوع حادثه را محتمل الوقوع میداند" پایان نقل و پاسخ ۱- تا جاییکه من دیده و اطلاع دارم که دهها تفسیر را دیده ام اصلاً این آیات شیطانی در قرآن نیامده که حذف شود معدودی هم که قصه را نقل کردهاند میگویند پیامبر بلافاصله گفت این ۲ آیه شیطانی است ۲- تواتر که ایشون فرموده صدق نمیکند زیرا به نقل از خرمشاهی ص۳۳۸و۵۲۶ فخر رازی، قرطبی، ابن اسحاق و ابن هشام آن را از اساس مردود میدانند و در صحاح مسلم و بخاری هم نیامده،علامه صفحه ۸۷۳و۱۳۵۶. ۳- "قبل ازتو برای سایر پیامبران روی داد که شیطان خواست در اندیشهی آنان القاء کند و ما نگذاشتیم آیه ۵۲ سورهی حج" پایان نقلقول ازنظر ما عصمت پیامبر دوطرفه است و اما پیامبر امتیاز و برتری اخلاقی ایشان نسبتبه دیگران و اما خداوند اگر ایشان میخواست منحرف شود خداوند مانع من شد که نقض غرض نشود. و یا بقول فخررازی اگر پیامبر معصوم نباشد پارادوکسیکال پیش می آید که از معدود مواردی است که فخر رازی با ما همعقیده است والا گویی همهجا قسم خورده است که هرچه ابنسینا گفته مخالفش بگوید و اما نظر حقیر اگر پیامبر توانایی انجام گناه نداشته باشد و العیاذ بالله گناهی نکند که هنر نکرده است و حالآنکه او کاملاً انسان و انسان کامل است. مبحث بعدی معجزه صفحه ۷۷ درخواست معجزه شاید ۲۰ مورد باشد" قبلاز تو مردانی برای هدایت فرستادیم که به آنها وحی میکردیم، نه فرشتگان، آنها غذا میخوردند و از زندگی جاوید بهرهمند نبودند اگر نمیدانید از دانایان یهود و نصارا بپرسید انبیاء ۷و ۸" پایان نقل قول پاسخ خرمشاهی در صفحه ۱۲۹ و ۱۴۲ از قول میبدی و ابوالفتوح و فخر رازی اگر مرده زنده میکرد بازهم قبول نمیکردند همچنانکه در گذشته قبول نکردند و یا اگر فرشته میبود اعتراض دوچندان میشد و خداوند به تبلیس است متهم میکشت و اما پاسخ حقیر پیشگوییهای قرآن زیاد است یک مورد میآوریم الم غلبت الروم رومیان مغلوب شدند این شکست در سرزمین نزدیکی رخ داد اما آنان پساز مغلوبیت بهزودی غلبه خواهند کرد در چند سال نزدیک سوره روم آیه ۱تا۴ منظور غلبه ایران بر روم بعد از پیروزی و رومیان به ایران که هر دو از دشمنان دین تازه محسوب میشدند و خوشحالی مسلمانان از این خبر و وقوع آن معجزه قرآن ص ۸۳ یکی از دلایل اعجاز قرآن تحدی میباشد یعنی مبارزهطلبی "خداوند در جواب مشرکان که میگفتند این افسانه پیشینیان است بگو بیاورید مثل آن را انفال آیه ۳ تقلیل میدهد ۱۰ سوره مثل آن بیاورید و باز میگوید اگر جن و انس پشتبهپشت هم بدهند نمیتوانند مثل آن را بیاورند اسراء ۸۸" پایان نقلقول پاسخ علامه جعفری نقل میکند هر شب با ترسولرز میخوابیدم که نکند فردا یکی در گوشهای از عالم پیدا شود و مثل آن بیاورد چون محال نیست و این شدنی است از آیه حفظ یادم میآمد و قصهای از پیامبر آنگاه بهراحتی میخوابیدم إنا نحن نزلنا الذکر وإنا له لحافظون ما این قرآن را آوردهایم و آن را حفظ میکنیم یعنی خداوند قدرت را از آنها میگیرد این توانایی رو از آنها میگیرم در احوال پیامبر هم نقل است که روزی قبلاز اقامه جماعت به ذهنش خطور کرد برای دقایقی از گفتن تکبیر ناتوان ماند و تا جاییکه می خواست جماعت بهم بخورد خداوند به او القا کرد که ما چنین میکنیم پیامبر خاطرش آسوده شد و اما خود مرحوم دشتی در صفحه ۸۹، سطر،۵ آورده "بااینهمه قرآن معجزه است اما نه مانند معجزههای سایرین که در میان مه و غبار افسانه های قرون گذشته پیچیده شده باشد و جز سادهلوحان و بیچارگان معتقدانی نداشته باشد نه، قرآن معجزه است معجزه زنده و گویا قرآن معجزه است ولی نه از حیث فصاحت و بلاغت و نه از حیث محتویات اخلاقی و احکام شرعی قرآن از این حیث معجزه است که به وسیله محمد تکوتنها با دست تهی و با نداشتن سواد خواندن و نوشتن بر قوم خود پیروز شد و بنیادی برپا ساخت قرآن معجزه است برایاینکه ددان آدمی صورت را به انقیاد کشانید و به وسیله آیات گوناگون اراده آورنده خود را بر همه تحمیل کرد.... حضرت محمد به قرآن بالیده و آن را سند صدق رسالت خود قرار داده است زیرا آن وحی پروردگار و واسطه ابلاغ اوست"محمد بشر است صفحه ۹۰ بله موافقیم با این توضیح که عصمت پیامبر هم ذاتی و هم دادنی ازسوی خدا آیه ۵۲ سورهی حج و خداوند خلیفه خود را حفظ کرده البته که او لایقترین بودهاست قبلاً اینها گفته شد و اما صفحه ۹۱ " انا فتحنا لک فتحاً مبینا پیروزی درخشانی به تو دادیم تا خداوند گناهان گذشته و آینده ات را ببخشد" پایان نقل قول پاسخ ذنب غیر از گناه است و اما مواردی که از جانب قریش برای شما خطا محسوب میشد با این فتح شایان پوشیده شد از جانب آنها صفحه ۵۱۱ خرمشاهی میگوید اینجا مضاف و مضافالیه حذف شده یعنی گناهان امت شما راما بخشیدیم در صفحه ۹۴ مرحوم دشتی دفاع جانانه ای از حضرت کرده در مقابل هذیان گویی های بعضی از مورخین که ما نیز صددرصد با آن موافقیم مثل" قاضی عیاض اندلسی در کتاب الشفاء فی تعریف حقوق المصطفی و از انس بن مالک پیامبر فرمود مرا بر دیگران چهار مزیت است" سخاوت شجاعت کثرت در جماع و کشتن" هر خردمندی حق دارد در صحت این روایت آنهم از انس بن مالک شک کند محمد هیچگاه خودستایی نمیکرد و از کرم و شجاعت خود در قرآن هرگز سخن نگفته و راجعبه خویشتن به جمله إنک لعلی خلقٍ عظیمٍ اکتفا کرده و با وجود این اگراین شخص به دهش و دلاوری خود ببالد قابل توجیه است ولی بالیدن به کثرت جماع و بیباکی در کشتن دیگران چندان موجب مباهات نیست و هرگز چنین مطالبی از زبان حضرت محمد بیرون نیامده است پایان نقل قول درصورتیکه برحسب روایات مستند حضرت رسول جز یکبار شرکت در جنگ به دست خود کسی را نکشته است" علی دشتی پاورقی پایان نقلقول.
شخصیت تازه محمد صفحه ۱۰۳ به بعد ایشون میخواهد عنوان کند که پیامبر شخصیتش در مدینه و مکه متفاوت است.پاسخ خوب ببینید به قول کارل یونگ از اجله ی روانشناسان جهان میگوید که هر کس نتواند در محیط متفاوت با تواناییهای متفاوت تصمیمات متفاوتی بگیرد او بیمار است و اورا به نزد من آورید تا او را درمان کنم و آیة الله طالقانی در تفسیر آیه های سوره آل عمران می فرماید پیامبر دو شخصیت داشت شخصیت خصوصی و شخصیت وحیانی که دومی بر اولی غلبه داشت خوب مسلم بود که پیامبر در مکه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت مورد ضربوشتم قرار میگرفت خودش یارانش تا جاییکه او و یار غارش ابوبکر شبانه مکه را رها کردند به سوی مدینه و کفار بهدنبال آنها برای کشتن آنها و داستانش رو همه میدونن و بعد از اینکه مدینه اومدن تمام مهاجرین از ترس جانشان عدهای به مدینه و عدهای حتی به حبشه رفتند در حبشه هم درامان نبودند آنچنان که شنیدهاید شنیدهایم و خواندهاید خوب پیامبر حالاکه به مدینه آمده کسانی که مسلمان شدند اموالشان در مکه مصادره میشد مورد ضرب شتم قرار میگرفت و حتی خانواده شون مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند حالا در مدینه قدرت گرفتهاند توانا شدهاند و مرتب نزد پیامبر میآمدند و از او اذن جهاد می خواستند پیامبر میگفت هنوز اجازه جهاد نداریم تا اینکه آیه أذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا بجنگید و کارزار کنید با کسانی که به شما پیشتر از این ظلم کردهاند اجازه جهاد داده شد
اصلا خود مرحوم دشتی مشمول این ایراد نابجای خویش است مواضع کاملا متفاوت او بر علیه احمد کسروی، پهلوی اول ودوم در مجلسین سنا وملی نطق های آتشین او علیه احمد کسروی و گروه پاک دینان در مراسم مکرر کتاب سوزی آنها و ...
جهش به سوی قدرت صفحه ۱۲۱ حمایت ها وهم سویی های مرحوم دشتی با پیامب اعظم
"آیات ۱تا ۵ سوره حجرات" بهمنزله اصول تشریفاتی است غالب کسانی که از پشت اتاقهای تو ترا بانک میزنند راهورسم ادب را نمیدانند ای محمد خدا از این کار خوشش نیامده ولی حمل بر بیشعوری آنها میکند و حق هم با پیامبر است .... اشتباه کردم این سخن خداست اگر آنها صبر میکردند تا تو از خانه درایی برای خود آنها بهتر است "
زن در اسلام ص ۱۲۵ در حجةالوداع سال دهم هجری پیغمبر درباره زنان چنین توصیه کرد که آنها اختیاری از خود ندارند و اسیر مردانند دربارهی آنها نیکی کنید زن در جامعه عرب قبلاز اسلام شخصیت و استقلالی نداشت جز مایملک مرد بهشمار میرفت و هر گونه رفتاری با وی مجاز و متداول بود هر قدر هم اون رفتار از راهورسم انسانیت بهدور میبود زن مثل سایر ترکه میت به وارث او منتقل میشد وارث میتوانست وی را به خود اختصاص داده بدون مهریه او را تصاحب کند و هرگاه بدین امر رضایت نمیداد او را در قید اسارت خود نگاه میداشت و اجازه ازدواج مجدد به وی نمیداد تا اینکه حق ارث خود را به مرد وارث ببخشد و نه آنقدر میماند تا بمیرد و دارایی و ارث مرد مالک شود آیه ۱۸ سوره نساء برای نهی از این عمل غیرانسانی نازل شد ای گروه مؤمنان جایز نیست به اجبار و اکراه ارث زنان را از آن خود سازید یا آنها را یا انها در بند اسارت خود نگه دارید تا قسمتی از مهریه خود را به شما واگذارند.با آنها نیک رفتار باشید" پایان نقلقول
زن و پیغمبر صفحه ۱۳۰ "محمد بشر است و بشر از نقطه ضعف خالی نیست. تمایل جنسی جزء غرایز آدمیست و بیشوکم هنگامی میتواند موضوع بحث قرار گیرد که تأثیری در افکار و یا کردار یک شخص نسبتبه دیگران داشته باشد به عبارت روشنتر خصلت شخص هنگامی نکوهیده است که زیانبخش به حال اجتماع باشد، ورنه در زندگانی شخصی و خصوصی، خوبی یا بدی و نقطه قوت و ضعف نباید مورد بحث و ملاحظه قرار گیرد اگر فکر سقراط بر آتن نور میریخت و از آتن به تمامی یونان و از یونان به جامعهی انسانی اگر سقراط در زندگانی ای شخصی خود تمایل خاصی داشته باشد که بر دیگران زیانی وارد نکرده است نباید موضوع بحث قرار گیرد در هیتلر غریزهی جنسی یا نبود، یا سرکش نبود، و از این حیث میتوان او را پاکیزه گفت ولی درعوض افکار شومی داشت که دنیا را با خون و آتش افکند.
حضرت رسول خود را بشری میخواند که بندگی خدا گردن نهاده و میخواهد خود را از پلیدی ِ ستایش اصنام نجات دهد تمایل او به زن و تعهد زوجات وی نه آسیبی به اصول دعوت او رسانید و نه زیانی به حقوق دیگران بر اعمال و افکار مردان بزرگ اجتماع از این زاویه باید نگریست و آنها را از لحاظ مصلحت جامعه و خیر انسانیت قضاوت کرد" پایان نقلقول
ص ۱۳۶" آیه ۳۷و۳۸ سوره احزاب درباره زن و زن فرزندخواندهاش زید زن خود را برای خود نگاه دار و پرهیزکار باش آیه پرمعنی و زیباست و صراحت قول و صداقت روح پیامبر را نشان میدهد صفحه ۱۳۷ هم از عمر و هم از عایشه روایت میکنند که آیه ۳۷ سوره احزاب دلیل بر صراحت و امانت و صداقت رسول اکرم است عایشه میگوید اگر بنا بود پیامبر چیزی را پنهان کند بایستی میل باطنی خود را به زینب در قرآن نیاورد و تخفی فی نفسک الله مبدیه" پایان نقل قول آقای سروش هم در زمان ما این رو گفته و اما مطلب دیگری که محمدحسین هیکل آورده و آن این است که میگه که "بعضی از ازدواجهای پیامبر را باید حمل بر مصلحت و ایجاد پیوند خویشی کرد تا اسلام تقویت شود و علی و عثمان را به قول حسین هیکل ازهمینرو به دامادی خود برگزیده است و مشهور است که خالدبنولید پس ازدواج پیامبر با خالهاش میمونه خواهرزن عباس بن عبدالمطلب و حمزه ابن عبدالمطلب در سال نهم هجری هنگام عمره القضاء اسلام آورد " پایان نقل قول نظر کمترین در رابطه با شخصیت امام علی علیه السلام و پیامبر شاید جسارتاً در عدم موفقیتهای امام اول شیعیان شاید یک نمونه کوچیکش همین باشه که ایشان با پیامبر در همسر داری ملاحظات پیامبر را نداشت.
خدا در قرآن صفحه ۱۴۲"نمیدانم این جمله حدیث است یا مضمونی از عهد عتیق که در قالب این عبارت عربی درآمده است خلق الإنسان على شاکلته یعنی خداوند انسان را بهصورت خود آفریده است"پایان نقل قول من نیز این مطلب را در تورات صفحه ۸ کتاب عهد عتیق و عهد جدید که اثر ۶۵ پیامبر است در منزل دارم دیده ام در همین صفحه پایینتر از این عبارات ایشون به تحریفات کتب عهد عتیق و عهد جدید پرداخته که ما وارد نمیشویم. نمونهاش اینکه مثلاً در ۶۵ اثر پیامبران که در منزل هست چهارتاش انجیل خوب میبینیم که این انجیل با انجیل دیگر از نظر حجم و عبارت سه چهارم است اعتقاد من و ما این است که تمام کتب های آسمانی تحریف لفظی شدهاست. الا قرآن اونم بخاطر آیه حفظ و ذکر و اما تمام آیین پیامبران و کتب آسمانی تحریف معنوی شدهاست حتی قرآن یعنی مثلاً اگر تحریف معنوی نمیشد ما داعش، القاعده،شیعه،سنی، طالبان و قس علیهذا ......نداشتیم و این فرقهها و مذاهب مختلف نبود. صص۱۴۶و۱۴۷ تکراری صنعت التفات و رقص ضمائر.
خدا در قرآن صفحه ۱۵۰باز مسئله تکراری جبر و اختیار مطرحشده که باز میگوید چرا خداوند همه را خوب خلق نکرد؟ بارها گفته در قرآن که ما اگر میخواستیم جن و انس را بهاجبار مسلمان کنیم چه فایدهای از این کار؟ ما خلق دیگری کردهایم که به اختیارباشد.
اما مطلب دیگری که در همین صفحه است و اون این است گفته چرا خداوند بعضی آیات را ناسخ و منسوخ مگر خداوند خبر نداشته؟پایان نقلقول خوب برادر ارجمند میبایستی شرایط فراهم شود مثلاً در آیات تحریم شراب خوب ببینید شرایط باید فراهم باشه ۸۵٪ اعراب اون زمان شراب مصرف میکردند خوب بار اول فرمود لا تقربوا الصلاة وأنتم سکاری آنگاه که شراب خورده اید به نماز نایستید که بیش از ۵۰٪ از افراد شراب خوردن را ترک کردند بعدا فرمودند که اِثمُُ کبیر و این گناه بزرگ است از آن بپرهیزید و موندند ۱۰ یا ۱۲٪که ادامه میدادند اونجا فرمود که اگر کسی شراب خورد حد نازل شود. خوب یعنی خداوند خبر نداشته! و این آیات رو بعد آورده نه ببینید باید شرایط فراهم بشود و در رابطه با ناسخ و منسوخ هم بههمین شکل است که میبایستی شرایط فراهم شود باز در صفحه ۱۵۶ اونجا میاد سالنمای قمری و هجری رو مطرح کنه که ما هم برهمین عقیده هستیم که سالنمای شمسی خیلی دقیقتر است و ماههای قمری برای احکام ثانویه است و فروع به اصول لطمهای نمی زند مثلا در روزه ی ماه رمضان فردی ۵۰ ساله تمام سال را برای روزه گرفتن تجربه می کند اصلا شاید برای بدن لازم باشد که هم چله تابستان و هم زمستان را تجربه کند همچنین حج و قس علیهذا
جانشینی پیامبر صفحه ۱۵۹
درمورد جانشینی پیامبر در قصه غدیر ایشون شخصیت امام علی ع رو بهخوبی و درستی تحلیل کردهاند شاید سوالی بود برایم بمدت چهل سال که چرا؟ امام علی خلیفه بلافصل نشد و یا سوم هم انتخاب نشد بلکه چهارم شد تحلیل درستی از وضعیت اون زمان و تاریخ و آنچه که اتفاق افتاده درست تحلیل کرده اما حقیقت اتفاق نیفتاد مثلاً ایشون درمورد من کنت مولا فهذا علی مولا استناد کرده به اینکه اهلسنت میگویند که دوستی و محبت رو اعلان کرده حال آنکه مولوی می فرماید
کیست مولا آنکه آزادت کند
بند رقیت ز پایت واکند
یا برکند رقیت یعنی بندگی و اینکه خداوند در آیه ی۶ سوره احزاب می فرمایدالنبی اولی بالمومنین من انفسه اینجا به معنای دوست است و یا اولی به تصرف؟
کی میسر می شود از عقل کل
که نشاند حاجیان را بر سُبُل
تا بگوید که مسلمانان مرا
هست حُبی با علی ِ مرتضی
یا روا باشد که اصحاب ِ کِبار
تهنیت گویند بر او چند بار
در چنان گرمای ِ سوزانِ حجاز
دست بیعت با علی گیرند باز
"امین"
و یا در رابطه با آیه الیوم أکملت لکم دینکم من امروز دین شما را تکمیل کردم بعد از سه مورد سفارش خداوند و تقریباً عتابی که خداوند با پیامبر کرد از اینکه پیامبر در سه جا اکراه داشت از اینکه جانشینی رو اعلام کند که خداوند با پیامبر به عتاب سخن گفته است که اگر این کارو نکنی انگار در رسالت کاری نکرده ای البته ایشون نسبتبه امام علی یک اپسیلون هم خداینکرده جسارت نکرده و با احترام هر چه بهتر سخن گفته است اما یک کوتاهی جزئی مشاهده میشود و آن آینکه خبر الغدیر را خبر متواتر اعلام نکرده است و حالآنکه ما خبری متواتر تر از غدیر نداریم
در صفحه ۱۷۸عبارات و روایات و احادیث سُست، مبهم و غیر صحیحی از کتاب بحارالانوار مجلسی آورده است که مورد قبول بنده و خیلی دیگر از دوستان هست چون موردقبول بنده هست از ذکر آن پرهیز میکنیم و اما مطلبی در دفاع از محمدباقر مجلسی خود آقای مجلسی اعتراف به این ناهمگونی و سستی به این که حق با ناحق درهم آمیخته معترف است. زیرا بعداز قریب به هزار سال بوسیله شاگردانش سینه به سینه جمع آوری شده و فرصت تجرید و تحقیق و تایید فراهم نشده و این کار ناتمام را بعهده آیندگان نهاده در جلد یک عربی صص ۳و۴ من اعتراف ایشون رو
خوانده ام که میگوید در جمعآوری بحارالانوار حکایت من حکایت کسی میماند که شخصی یک صندوق از جواهرات و طلاهای گرانبها را با خود ازدست دزدان بدر برده تا به اهلش بسپارد در بین راه این جعبه جواهرات از دستش میافتد، دزدان در تعقیب او هستند او مجبور میشود که جواهرات رو جمع کنه حالا با هول و ولای که دارد این جواهرات و سنگریزهها با کلوخ و چوب خشک با برگ درختان حتی تاجاییکه میگوید با قاذورات یعنی مدفوع شتر را جمعآوری کنه داخل صندوق و جعبه را از دست دزدان برهاند و به اهلش بسپارد بر آیندگان است که بیایند و این سره از ناسره را تشخیص بدهند
تا جایی که من اطلاع دارم اخیراََ یک روحانی در لبنان کل ۱۲۰جلد را در ۶جلد آورده و بقیه را مجعول نامیده فرد بزرگوار دیگری باز هم از لبنان در۳ جلد احادیث را که معتبر می دانسته آورده بقیه را ضُرِبُ علی الجدار دانسته.
ازآوردن ۱۲۰ بیت اشعاری را که در رابطه با عناوین این گفتار در طول ۲۲ سال سروده ام نتوانستم که این ۳ بیت را نیاورم، و برای.حسن ختام با سروده ی شیخ اجل افصح المتکلمین سعدی شیرازی گفتار را به پایان می رسانم
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
توخواه از سخنم پند گیر خواه ملال
۲۳/۶/۴۰۴