کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 20 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداوند عزوجل» ثبت شده است

به مناسبت ضربت خوردن مولای متقیان امیرمومنان علی علیه السلام

شبی آرا م ولی آبستن                       که ملائک همه سردردامن          

ماه تب کرده گرفته ماتم                               بدتر از روزحبوط آدم    

گوئیا میل ندارد     بچمد                      بعد از این واقعه دیگر بدمد

چه خطایی است که درحال وقوع       می شود رنج بشر تازه شروع

بینوایان به خرابه شادند                     چونکه برمهر علی می نازند

مهر اوهم پایه ی مهر خدا           عاشق از معشوق کی باشد جدا

راحت نوع بشر درعدل است      درعدالت همه سختی سهل است

روی آرام ولی آزرده                                  دل یاران علی پژمرده

روحی آکنده زعشق ازلی                              ......................

قلب اصحاب علی در تب وتاب              نرود چشم عزیزان در خواب      

ناگهان ننگ بشر بن ملجم                         زند آرامش عالم برهم

اوبه هنگام مناجات علی            تیغی از کین بزد آن شخص شقی 

علت قتل علی عدل علی است   برتر از عدل علی فضل علی است

پایه ی عرش خدا می لرزید                 غیرت الله به خود می پیچید

آسمان غم زده ومغبون بود                که زمین جا زده و محزون بود

آسمان از چه نیافتادی تو                    ای زمین از چه بیاسودی تو

ننگ ونفرین به تو ای مرد پلید                   بزدی ساقی جام توحید

کاشکی زخم علی درمان شدی      کاش اشعث در جهان تنها بودی

لیک اشعث درجهان ازحددراست     صحنه اینجا ازعلی خالی تراست  

غالب مردم به راه اشعث اند         در وصال حق همه خواروخس اند

کاش مردم با علی یک دل بودی          کاش احکام خدا اجرا شدی

کاش افراد بشر آگه بودی                  تاخوارج هرزمان رسوا شدی

 

                 23رمضان مصادف با یکشنبه 14بهمن137
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۸
موسی الرضا امین زارعین

                    زخم کهنه برتن ازلطف خدا

 

ریشهء خوبی و نیکیهاخداست 

                  شراگرباشد هم ازکردار  ماست   

نعجه ای،زهره جبینی، مهوشی

                          دلربایی،دلگشایی،دلکشی

هستی اش را در بساط مانهاد

                     فضل بنمود وکرم کرد و جهاد

هدیه حق بود ومرهم زخم را       

                        زخم کهنه برتن ازلطف خدا

گر دری را او زحکمت بسته بود 

                همچنان درهای رحمت هشته بود

ازشکوهش شکوه هادارم زخویش

                وزندامت همچنان دل ریش ریش

شمه ای از صوفیان با  شکو 

                   هم ارادت،هم درایت،هم وضو

لیک برماچشم باطن کور بود       

                    ناردیدم آنچه بی شک نور بود

"دیده ای خواهم که باشدشه شناس"

                      "شاه رابشناسداودرهرلباس"

دست حق را دیدم ونشناختم          

                       وای برحالم،به بختم تاختم

وای برحال من بیچاره وای              

                        کس بدرد من مبادا مبتلای 

"ماکه کورانه عصاهامی زنیم"           

                     "لاجرم قندیل ها را بشکنیم"

#اشتباهاتم_فزون_گشت_از_هزار 

                 که چنین حالم خراب است ونزار 

در قیامت گر نباشم خوار و زار 

                 افتخار است افتخار است انتظار                        

     باالهام ازاشعارحضرت مولانادراحوال خویش سرودیم.!؟!؟💔

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۲ ، ۲۲:۳۹
موسی الرضا امین زارعین

به نام خداوند جان وخرد

تقدیم به شما که نیک می اندیشید .

بهار طبیعت وحلول سال نو (1392)را برهمه ی ایرانیان عزیز پیشاپیش مبارک باد گفته وتوفیق همگان را ازایزد منان مسالت داریم .

«(سفره ی هفت سین باپروفسور محمود حسابی ودانشمند بزرگ جهان ،آلبرت انیشتن)»

 

درزمان تدریس در دانشگاه پرینستون ،دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی ،هفت سینی برای انیشتن وجمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله بور،فرمی ،شورندیگر،دیراگ ودیگر استادان دانشگا ه بچینند وایشان رابرای سال نو دعوت کنند.

آقای دکتر خودشان کارت های دعوت راطراحی می کنند وحاشیه آن را باگل های نیلوفر که زیر ستون تخت جمشید،هست تزیین می کنند ومنشاءومفهوم این گل ها را هم توضیح می دهند .چون می دانستند ،وقتی ریشه مشخص می شود، برای طرف مقابل ،دلدادگی ایجاد می کند. دکتر می گفت:« برای همه کارت دعوت فرستادم وچون می دانستم انیشتن بدون ویلونش جایی نمی رود، تاکید کردم که سازش را هم باخود بیاورد .همه سروقت آمدند اما انیشتن 20دقیقه دیرتر آمد وگفت:« چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم اوهم جشن سال نو ایرانیان راببیند.» من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم وبرای انیشتن توضیح دادم که مادرآغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم واین شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. به هرحال بعد از یک سری صحبت های عمومی ،انیشتن از من خواست که بادمیدن وخاموش کردن شمع ها جشن راشروع کنم .من درپاسخ به اوگفتم :ایرانی ها در طول تمدن 10هزار سال شان حرمت نور وروشنایی را نگه داشته اندواز آن پاسداری کرده اند. برای ماایرانی ها ،شمع نماد زندگی است ومامعتقدیم که زندگی در دست خداست وتنها او می تواند این شعله را خاموش یا روشن نگه دارد.»

آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند ومی گفت: بعد ها انیشتن به من گفت :«وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست. مابرای کریسمس به جنگل می رویم در خت قطع می کنیم وبعدبا گل های مصنوعی آن را زینت می دهیم، اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم ،همه ی درخت هاسبزاند ودر کنار خیابان گل وسبزه روییده است.»

 بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را باخواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند وبعد این دعا را تحلیل وتفسیر می کنند . به گفته ی ایشان ،همه درآن جلسه از معنای این دعا ومعانی ارزشمندی که درتعالیم مذهبی ما است شگفت زده می شوند. بعد با شیرینی های محلی از میهمانان پذیرایی می کنند وکوک ویلون انیشتن را عوض می کنند ویک آهنگ ایرانی می نوازند .همه از این آوا متعجب می شوند واز آقای دکتر توضیح می خواهند ایشان می گویند: موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر وبیان امید وآرزوست .انیشتن از اقای دکتر می خواهند که یک قطعه ی دیگر بنوازند.پس ازپایان این قطعه  که عمدا بلند تر انتخاب شده بود،انیشتن که چشم هایش رابسته بود ،بازکرد وگفت:دقیقا من هم همین رابرداشت کردم وبعد بلند شد تاسفره ی هفت سین راببیند.

 اقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با «س»شروع می شد توی سفره ی چیده بود ویک تکه چمن هم ازباغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود. بعد توضیح می دهد که این درواقع هفت چینی یعنی 7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با «س»شروع می شود به نشانه ی رویش ،ماهی با «م»به نشانه ی جنبش ها ،آینه به نشانه یکرنگی ،شمع با«ش»نشانه ی فروغ زندگی و....،همه متعجب می شوند وانیشتن می گوید:آداب وسنن شما چیزهایی رااز دوستی احترام وحقوق بشر وحفظ محیط زیست به شما یاد می دهد آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرف هارانمی زند ونخبگانی مثل انیشتن ،بور،فرمی ،دیراک این مفاهیم عمیق رادرک می کردند . بعد یک کاسه آب روی میز گذاشته بودند ویک نارنج داخل آب قرار داده بودند .آقای دکتر برای میهمانان توضیح می دهند که این کاسه 10هزارسال قدمت دارد آب نشانه ی فضاست ونارنج نشانه ی کره ی زمین است واین بیانگر تعلیق کره ی زمین درفضاست .انیشتن رنگش می پرد ،عقب عقب می رود وروی صندلی می افتد وحالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده است ؟می گوید :

"مادرمملکت خودمان 200سال پیش دانشمندانی داشتیم که وقتی این حرف رازد ،کلیسا اورا به مرگ محکوم کرد،اماشمااز 10هزارسال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندان تان آموزش می دهید. علم شماکجا وعلم ما کجا ؟!"

چقدرزبیا آقای دکتر به بهانه ی نوروز فرهنگ واعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی می کنند .

«پایان »

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۵۶
موسی الرضا امین زارعین

      نامه روان شاد سیدمحمدحسین شهریاربه مرحوم انیشتن که توسط پرفسورحسابی برای ایشان قرائت شد.

انیشتن یک سلام ناشناس البته می بخشی

دوان درسایه روشنهای یک مهتاب خلیایی

نسیم شرق میاید،شکنج طره ها افشان

فشرده زیر بازو شاخه های نرگس ومریم

از آنهاییکه درسعدیه شیراز می رویند

زچین وموج دریاها وپیچ وتاب جنگل ها

دوان میاید وصبح سحر خواهد به سرکوبید

درخلوت سرای قصر سلطان ریاضی را

درون کاخ استغنا،فراز تخت اندیشه

سراززانوی استغراق خودبردار

باین مهمان که بی هنگام وناخوانده است دربگشا

اجازت ده که بادست لطیف خویش بنوازد

بنرمی چین پیشانی افکاربلندت را

به آن ابریشم اندیشه هایت شانه خواهد زد

نبوغ شعرمشرق نیز با آیین درویشی

بکف جام شرابی ازسبوی حافظ وخیام

به دنبال نسیم ازدررسیده می زند زانو

که بوسد دست پیر حکمت دانای مغرب را

انیشتن آفرین برتو

خلاءباسرعت نوری که داری درنوردیدی

زمان درجاودان پی شد مکان درلامکان طی شد

حیات جاودان کزدرک بیرون بود پیداشد

بهشت روح علوی هم که دین می گفت جزاین نیست

توباهم آشتی دادی جهان دین ودانش را

انیشتن نازشست تو:

نشان دادی که جرم وجسم چیزیجز انرژی نیست

اتم تا می شکافد جزو جمع عالم بالاست

بچشم موشکاف اهل عرفان وتصوف نیز

جهان ماحباب روی چین آب راماند

من ناخوانده دفتر هم که طفل مکتب عشقم

جهان جسم،موجی ازجهان روح می بینم

اصالت نیست درماده

انیشتن صدهزار احسن ولیکن صدهزارافسوس

حریف ازکشف والهام تودارد بمب می سازد

انیشتن اژدهای جنگ

جهنم کام وحشتناک خود راباز خواهد کرد

دگر پیمانه عمرجهان لبریز خواهد شد

دگرعشق ومحبت ازطبیعت قهرخواهد کرد

چه می گویم ؟

مگرمهرووفا محکوم اضمحلال خواهد بود

(مگرآءسحرخیزان سوی گردون نخواهد شد)

مگریک مادر ازدل(وای فرزندم )نخواهد گفت

انیشتن بغض دارم درگلو دستم بدامانت

نبوغ خود بکام التیام زخم انسان کن

سراین ناجوانمردان سنگین دل براه آور

نژاد وکیش وملیت یکی کن ای بزرگ استاد

زمین یک پایتخت امپراطوری وجدان کن

تفوق درجهان قائل مشو جز علم وتقوارا

انیشتن نامی ازایران ویران هم شنیدستی ؟

حکیما محترم میدارمهدابن سینا را

باین وحشی تمدن گوشزد کن حرمت مارا

انیشتن یافراتر نه جهان عقل هم طی کن

کنارهم بین موسی وعیسی ومحمدرا

کلیدعشق رابردار وحل این معما کن

وگرشداززبان علم این قفل کهن واکن

انیشتن بازهم بالا

خدارانیزپیدا کن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۵۷
موسی الرضا امین زارعین

       گویند که اندر وقت بومسلم مروزی درویشی بی گناه رابه تهمت دزدی بگرفتند وبه چهارطاق مروبازداشتند چون شب اندر آمد بومسلم پیغمبر را«عم»به خواب دید که وی راگفت:یابامسلم مراخداوند بتو فرستادست که دوستی ازدوستان من بی جرمی اندرزندان تست برخیز ووی را بیرون آر بومسلم ازخواب بجست وسروپای برهنه بدرزندان دوید وبفرمود تادربگشادند وآن درویش رابیرون آورد وازوی عذرخواست وگفت:حاجتی بخواه درویش گفت:ایهاالامیر کسی که اوخداوندی دارد که چنین بنیم شبان بو مسلم راسروپابرهنه ازبسترکرم برانگیزد وبفرستد تااوراازبلاها برهاند رواباشد که اوازدیگری سئوال کندوحاجت خواهد بومسلم گریان گشت ودرویش برفت.

به نقل ازکتاب کشف المحجوب
اثرعلی بن عثمان بن الهجویری
صفحه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۵۱
موسی الرضا امین زارعین

          شخصی به لقمان حکیم گفت:«چه روی زشتی داری؟!»لقمان درپاسخ گفت:ازنقش چهره ام عیب می گیری یا ازنقاش (خدا)

ابلهی دیداشتری به چرا           گفت نقشت همه کج است چرا؟

گفت اشترکه اندراین پیکار              عیب نقاش می کنی هشدار

درکژیم مکن توعیب    نگاه               توزمن راه راست رفتن خواه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۰ ، ۱۰:۰۳
موسی الرضا امین زارعین

           درفضل وکرم خداوند

 

    آورده اند عابدی مستجاب دعوه بود ی در کوهی مقیم که همه روزه حاجتمدان به پای کوه می رفتی وبه اشازت ایشان حاجت روا می شدی روزی که در حال تنهایی مشغول عبادت بود ناگهان صدایی شنید که می خواهی باطنت را آشکار سازم تا مردم تو را سنگسار کنند عابد پنداشت کسی بر سرای است تکلیف نمود خبری نشد بر در سرای حاضر شد کسی را ندید بر سر جای خویش قرار گرفت دوباره صدا را شنید شتابان بر در سرای و اطراف را نگریست کسی را نیافت دوباره بر جای قرار گرفت برای سومین بار ندا به گوشش رسید هراسان شد وتاملی کرد دید جز او کسی نباشد عابد در جواب گفت می خواهی به میان مردم روم واز فضل کرمت چندان گویم که کس درجهان طاعت تو نکند ندا آمد نه از تو نه از ما

انان که بنام نیک می خوانندم 

ازحال بد درون نمی دانندم

گرحال بد درون بدانندم     

مستوجب ان است که بسوزانندم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۰ ، ۲۱:۴۸
موسی الرضا امین زارعین

ابوبکر:

(نعم القادرالله)                

خدابهترین تواناست.

عمر:

(کفی بالموت واعظا باعمر)   

ای عمر مرگ بهترین وشایسته ترین پنداست برای تو.

عثمان:

(لتصبرن او لتندمن)        

البته صبرکن وگرنه البته پشیمان می شوی.

علی علیه السلام:

(الملک لله)           

پادشاهی خدارااست.

مامون:

(عبدالله یومن بالله مخلصا)   

 بنده خدا به خداایمان خالص دارد.

الواثق:

(الله ثقه الواثق)                  

خداتکیه گاه واثق است.

المتوکل:

(علی الله توکلت)             

به خداتوکل دارم.

معتمد:

(اعتمادی علی الله وهوحسبتی)  

تکیه گاه من خداست وهمین مرا بس است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۰ ، ۲۲:۱۶
موسی الرضا امین زارعین

  اسم اعظم در دعای سحر  امام خمینی (ره)

                       موسی الرضا  امین الزارعین

       بدان که انسان، تنها موجودی است که جامع همه مراتب عینی و مثالی و حسٌی است و تمام عوامل غیب، و شهود و هر چه در آنهاست در وجود انسان پیچیده و نهان شده است و چنانچه خدای متعال می فرماید :خداوند همه نامها را به آدم اموخت و مولای مان علی علیه اسلام می فرماید:

اتزعم انک جرم صغیر                                                     

و فیک انطوی عالم الا اکبر

و دائک منک و لا تشعروا                                                   

و دوائک فیک و لا تبصروا

بنابرین، ادمی با مالکیان ملکی است و با ملکوتیان، ملکوتی و با جبروتیان جبروتی، و از آن حضرت و حضرت صادق (ع)روایت شده که فرمودند: بدان که صورت انسانی بزرگترین حجت خداوند بر خلق است و آن همان کتابی است که حضرت با دست خود نوشته است و خود مختصری از لوح محفوظ است .

پس انسان خلیفه خداست که به صورت الهی آفریده شده است. چون خدای تعالی با اسم جامع خود بر حضرات تجلی کرد و در آینه انسان خود نمای کرد. به قول حافظ :

نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش               

خیمه در آب و گل مزرعه آدم زد

.........

چون انسان را فرستادیم بیرون             

جمال خویش بر صحرا نهادیم                   ((سبزواری))

       انسان متصرف در بلاد خداست و خلعت های اسماء و صفات خداوندی را در بر کرده است و در گنجینه های ملک و ملکوت او نفوذ دارد روحش از حضرت الهیه بر او دمیده شده ظاهرش نسخه ای است از ملک و ملکوت و باطنش گنجینه های خدای لایموت و چون جامع همه صورت های کونیه و الهیه بودن  از این رو در تحت تربیت اسم اعظمی که به همه اسماء و صفات محیط بود و بر همه رسم ها  و تعین ها حکومت داشت قرار گرفت، پس رب انسانی جامع کامل همانا حضرت الهیه است و سزاوار است او خدای را به نامی که با مقامش تناسب دارد و او را از اموری که با او سازگار نیست محافظت میکند.

و از این روست که باید در مقام استعاذه و پناهندگی از شیطان رجیم به نام الله پناهنده شود نه دیگر نامها.  انسان همان وجود جامعی است که همه مراتب وجود را در انحصار خود قرار داده است. به قول حاجی سبزواری:

سین انسان چون که  خیزد از میان      

             اول و آخر نماند غیر آن

و تعبیر لطیفی جناب حاجی سبزواری در دعای صباح و ملاصدرا در شواهد الربوبیه دارند مبنی بر اینکه اصلا خداوند خود انسان کامل است که آیه شریفه ((و ما یکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم)) با صراحت ناظر به همین مطالب است، زیرا تا مرتبه ذات او جامع حقیقت انسانیت و تمام و کمال انسانی نباشد چگونه به عنوان شخص چهارمی در بین سه شخص شرکت و حضور دارد.

پس پروردگاری که اورا ایجاد کرده و کمالش را به او اضافه فرموده همان ذات خداوندی است که به اعتبار همه اسماء به حسب بدایت که از ان به الله تبدیل میشود و از این روست که خدای تعالی به شیطان فرمود چرا سجده نکردی به آنچه من با دو دستم او را آفریدم دو دست متقابل مانند دو دست لطف و قهر وبا دو دست جلال و جمال که شامل همه اسماء است.

 چکیده مقالات همایش اخلاقی عرفانی فلسفی    1382،ج،15،صص،213،212 –  قم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۰ ، ۰۹:۵۸
موسی الرضا امین زارعین