آتشی در سازهای افتاده بود
جان پنجاه و یکی را می ربود
شعلهها تا آسمان سر میکشید
مردمان را جان به لبها میرسید
همت والای مردم بیدرنگ
هرکسی را هرچَمی بودش به چنگ
قاسمی خشنود و ایزی و سراج
این غم جانگاه را کردند علاج
احمدی دربان، کوشکی با کیک و دوغ
جای شادی داشت این رشد و بلوغ
آفرین بر مردمان سبزوار
از دل ِ آتش گزیدند افتخار
سازه بی راه ِفرار و ایمنی
بی دفاع از موجِ آتش در تَنی
مردمان از هر دَری فَنی زدند
خالق عُجب و شگفتیها شدند
جمله ی آتشنشانانِ عزیز
آب پاش ِ مبتدی در اُفت و خیز
سازه شاید فاقد پروانه است
با نکات ِ اِیمنی بیگانه است
بازخواست مجرمان حتمی بُوَد
بلکه تکرار ِ حوادث کم شوَد
این تراژیک ای"امین" هُشدار بود
بایدت در حادثه هوشیار بود
****
آفرین بر مردمان سربدار
از دلِ آتش بر آورد افتخار
خالق شوق و شگفتیها شدند
زنده شد یاد ِ کلو اسفندیار
[۹/۲۳، ۲۱:۵۷] Dr.aminzarein: این هم دوگانه اش
*****
آتشی در سازه ی سیمان لار
برده بود صبر و قرارِ سبزوار
قاسمی خشنود و ایزی و سراج
ناجی ِ جان ِ عزیزان بی شمار