به آیین کهن در نوروز فرح بخش وخنده خدا قرآن وحافظ را گشودیم
وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ ۙ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
ما قرآن را بر تونازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند.برای آنها روشن کنی:و(این قرآن)مایه هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان می آورند(نحل.64)
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
زمستان گذشت و دوباره بهار شورانگیز، فرح بخش، با کرشمه ای نازش خیز،خرامان از راه رسید.
با خود همی گفتم ، در فراخنای هستی کجا ایستاده ام؟
تلاش من در بهبود کنون و آینده جهان چیست؟
نقش من؟ در بودن ما و دوباره شدنمان با کیست؟
تلنگری به بلندای زیستن مان یادآور فرود و فرازی که به دیدار زیبای هستی بخش می انجامد. که چه خوش نیک فرجامی ست.
فرخ باد زیستن دگر بارمان.
دوستدارتان کهترین (امین)