هیتلر اسلحه خود را درآورده وشلیک می کرد پس ساعتها تلاش خسته وکوفته وناامید روبه موسیلینی کرده وگفت حال نوبت توست اوباعجله لباس هایش راکند وداخل آب وپس ازچندی تلاش ناامید برسر جای خویش قرارگرفت نوبت به چرچیل رسیدهمچنانکه برصندلی خوددرلب استخرنشسته بودوسیگاربرگ برلبش بود لیوان راازروی میز برداشته وشروع به خالی کردن استخرکرد رهبران آلمان وایتالیا باتعجب گفتند چه می کنی؟ اودرجواب گفت من عجله ای برای شکست دشمن ندارم با حوصله این روش مطمئن خودرا ادامه می دهم سرانجام پس از تمام شدن آب استخر بی آنکه صدمه ای به ماهی بخورد صید ازمن خواهد بود.
ای بسا اسب تیز رو که بماند خرک لنگ جان به منزل بود .
بس که درخاک تندرستان را دفن کردند وزخم خورده نمرد.