قربانی توچیست؟
قربانی تو چیست؟اسماعیل توکیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت؟ شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ باغت؟ اتوموبیل ات؟ معشوقت؟ خانواده ات؟ علمت؟ درجه ات؟ منبرت؟ روحانیت ات؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیبائیت ...؟
تو خودت می دانی.توخودت توخود آنرا هرچه هست باید به منی آوری برای قربانی. آنچه ترا درراه ایمان ضعیف می کند.
آنجه تورا در"رفتن" به"ماندن" می خواند،آنچه درراه "مسئولیت" به تردیدت می افکند، آنچه ترا بخود بسته است ونگاهداشته و دلبستگی به آن نمی گذارد تا"پیام" را بشنوی.آنچه ترا به فرارت می خواند.چرا که تود راین مقام، ابراهیمی "ضعف اسماعیلی" ترا بازیچهء اسماعیل می سازد.او اسماعیل تواست ممکن است یک شخص یک شییء، یک حالت یک وضع وحتی یک "نقطه ضعف" وقربانی،نشانه ای ازهمه این اسماعیل ها است.این چنین است که ذبح گوسفند را به عنوان قربانی ازتو می پذیرد.ذبح گوسفند بجای اسماعیلت"قربانی" است. ذبح گوسفند به عنوان گوسفند "قصابی" است.
دکترشریعتی مجموعه آثار6،صص144و145
سمینار دو روزهءحقوق بشر و معلولین در ایران و دانمارک در تهران(14و15 شهریور95)
در این نشست کانون تشکل های معلولین ایران حضور پر رنگی داشت که با سخنرانی دقیق، شایسته و بجای آقای دکتر سهیل معینی به اوج خود رسید هرچند که وضعیت معلولین در ایران ودانمارک قابل مقایسه نیست اما باید این روند ادامه داشته باشد و ما نیز به فال نیک می گیریم.و به برگزارکنندگان خدا قوت گفته وبه جهت هرچه بهتر برگزاری این مراسم نکاتی را یادآور می شویم.
جلسه هم اندیشی معلولین ضایعات نخاعی در جامعه معلولین سامان سبزوار
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیده انددریافت
مهدی بابادی فرزند منصور بابادی نواده احمدآقا ده بالایی نبیرهء مرحوم حاج محمدرضا میرزایی
آورندهء اولین مدال طلای آسیا در رشتهء والیبال نشسته عضو جامعه معلولین سامان سبزوار هم اکنون در اردوی پاراالمپیک ریو دوژانیرو آرزوی موفقیت و سر فرازی برای این همشهری افتخار آفرین را ازدرگاه ایزد متعال مسالت داریم.
[ 📖آکادمی بزرگان📖]
"هنگامی که کسی می پرسد فلسفه به چه کار می آید، پاسخ باید ستیزه جویانه باشد، چرا که پرسش کنایه آمیز و نیش دار است. فلسفه نه به دولت خدمت می کند و نه به کلیسا،که هر دو دغدغه های دیگری دارند. فلسفه به خدمت هیچ قدرت مستقری در نمی اید. کار فلسفه "ناراحت کردن" است. فلسفه ای که هیچ کس را ناراحت نکند و با هیچ کس ضدیت نورزد فلسفه نیست. کار فلسفه آزاردادن حماقت است، فلسفه حماقت را به چیزی شرم اور تبدیل می کند. فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمام اشکالش. آیا جز فلسفه رشته ای هست که به نقد تمامی رازآمیزگری ها، هر خاستگاه و هدفی که داشته باشد، همت گمارد.
............................
🗯ژیل دولوز
فلسفه بدنبال تفسیر عالم است نه تغییر عالم
تعریف فلسفه:علم به احوال موجودات از آن جهت که هستند نه از آن جهت که کمّند(چند تایی) و کیفند(چگونگی وچیستی) به قدر طاقت بشری
هرکس به قدر فهمش فهمید مدعا را
زیباکلام: گور بابای مصدق!
صادق زیباکلام در مناظرهای که در خبرگزاری خبرآنلاین با حضور دکتر محمود کاشانی فرزند آیت الله کاشانی برگزار شد، درباره علل واقعه ۲۸ مرداد، گفت: مصدق به دموکراسی و آزادی اعتقاد داشت و به هیچ وجه حاضر نمی شد علیه آیت الله کاشانی و همفکرانش، حزب توده و حتی فدائیان اسلام که در روز روشن دکتر فاطمی را ترور کردند اقدامی کند چون با تمام وجود به قانون و آزادی اعتقاد داشت. این استاد دانشگاه تأکید کرد: بغض و کینه مرحوم آیت الله کاشانی از مرحوم دکتر مصدق و دولت ملی اینقدر زیاد شده بود که حاضر بود خیلی راحت دستش را در دست شاه و زاهدی بگذارد و این کار را کرد یعنی دستش را در دست شاه و زاهدی گذاشت. یک سئوالی که مطرح می شود این است «گور بابای مصدق، آیت الله کاشانی مگر نمی دید دارد کودتا می شود چرا جلو نیامد، چرا سکوت کرد، چرا روی خودش را بر گرداند؟» یعنی آیت الله کاشانی نمی دید که روز ۲۸ مرداد دارد چه اتفاقی می افتد؟ بله آیت الله کاشانی می دید و اتفاق خیلی خوب می دانست دارد چه اتفاقی می افتد منتها بغض و کینه و نفرتش آنقدر نسبت به مصدق زیاد بود که حاضر بود دولت ملی سقوط کند.
بی شک توسعه ای که بعد ازکودتا وروی کار آمدن مجدد استبداد حاصل گردید متاثر ازمرحوم دکتر محمد مصدق است.و ما نیزبرای پدران خود طلب استغفار می کنیم به جهت کوتاهیشان.
از جمله سئوالاتی که سال 58 در انگلستان ذهنم را مشغول داشت و خاطرم را می آزرد این مسئاله بود که بر چرایی و چگونگی آن می گریستم.
باغِ آیین
صحن دریایی تو، ساحل توفانیهاست
بارشِ مهر تو آرامش بارانیهاست
زیر باران کریمانهی الطاف شما
«دستها تشنۀ تقسیم فراوانیها » ست
جسمِ مانای تو در بیتِ گُل اندامِ ضریح
حافظِ جانِ خدا خواهِ خراسانیهاست
گوشههای حَرمت، گاهِ نواخوانیِ آه
گاه یک آه، سرآغاز غزلخوانیهاست
فهم اعجاز تو درجوهر هر فلسفه نیست
پشتِ قانونِ شفا، منطق حیرانیهاست
پوششِ منطقه تابشِ چشمان شما
سبز در سبز،پُر از بینش یکسانیهاست
ایلیا در حرمْ آباد تو جاری شده است
صحنه بی یاد علی، صحنه ویرانی هاست
توبه در صحن تو از شاخهی لب میشکفد
باغِ آیین تو جویای زمستانیهاست
لحظه آبیِ آغاز تراویدنِ اشک
در غمِ سرخ تو، پایان پریشانیهاست
☀️قم-حسین محمدی مبارز ☀مداح اهل البیت داماد همشیره حقیر️