کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 20 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

 

 

مصوب13 دسامبر 2006 در مجمع عمومی سازمان ملل متحد
کنوانسیون
حقوق معلولین
 
 
مجمع عمومی
با یادآوری قطعنامه168/56 مورخ 19 سامبر2001 که در آن تصمیم گرفته شد که برای بررسی یک کنوانسیون جامع و فراگیر به منظور ارتقاء و حمایت از حقوق و کرامت افراد معلول بر اساس توجه جامع نگر به فعالیت های انجام شده در توسعه اجتماعی، حقوق انسانی و منع تبعیض ها و در نظر گرفتن توصیه های کمیسیون حقوق بشر و کمیسیون توسعه اجتماعی، یک کمیته ویژه که حضور در آن برای تمام دولت های عضو و ناظران سازمان ملل آزاد باشد؛ تشکیل شود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۲۱
موسی الرضا امین زارعین

▪️سه دسته از مردم هیچگاه به ‌درد حکومت‌ کردن نمی‌خورند:

 

1- ثروتمندان؛ چون این ها غالبا مشکلات با دردهای فقر آشنا نیستند و زمانی‌که به‌ حکومت می‌رسند غالبا به‌ دنبال افزایش دارایی و لذت های خود هستند. 

 

2- فقیران؛ چون این ها کمبودهای فراوانی در زندگی داشته‌اند، زمانی‌که به ‌حکومت می‌رسند ناخودآگاه به‌دنبال جبران کمبودهای گذشته هستند! پس به دیکتاتورهای وحشتناکی تبدیل می‌شوند که می‌خواهند به ‌هر قیمت حکومت را حفظ کنند .

 

3- علما و مردان خدا؛ این طبقه خود را از نظر دانایی بالاتر از مردم و نماینده خدا می‌دانند و انتقادپذیر نیستند پس با هر نوآوری و اصلاحی مخالفت می‌‌کنند.

 

💠اما بدبختی زمانی است که علما از طبقهٔ فقیر هم باشند، پس هم می‌خواهند کمبودهای گذشته را جبران کنند وهم انتقادپذیر نیستند و از آنان چنان دیکتاتورهایی به‌وجود می‌آید که مُلک و ملّت به‌فنا خواهند رفت. در حالت کلی بهترین گروه برای فرمانروایی، طبقه متوسط جامعه است...

 

📚گزیده ای از کتاب: سیاست

✍نوشته: ارسطو

✍ترجمه: دکتر حمید عنایت

🍃🌷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۳ ، ۱۰:۳۲
موسی الرضا امین زارعین

🌹🌷از مارتین هایدگر فیلسوف معاصر آلمانی:

این متن ارزش بارها خواندن و به آن عمل کردن دارد

http://telegram.me/bavarh

‌‎اگر بخواهم با شما رو راست باشم باید بگویم که زندگی به شکل گُریز ناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که هستید و جوری که زندگی می‌کنید ندارد.

‌‎من به آن می‌گویم:

 "اصل بقای سختی"

‌‎یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می‌شود ولی نابود نمی‌شود...

‌‎برای همین هم در غرب در یک زندگیِ خیلی خوب و عادی، جایی که هیچ کسی به هیچ کسی به خاطر عقایدش شلیک نمی‌کند و همه چیز آرام است؛ آدمهای زیادی مُشت مشت قرص ضد افسردگی می‌خورند که بتوانند خودشان را هر روز صبح از داخل رختخواب بکشند بیرون!

اینجا هم فراوانند آدم‌های پُف کرده، آدم‌های بد حال، 

        آدم های روی لبه...

‌‎خیلی‌ها معتقدند که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخودفرنگیِ غیر ارگانیک و گِلوتِن، ما‌ها را اینجوری کرده و قدیم‌ها مردم خوشبخت‌تر بودند. 

من می‌گویم بشنوید ولی باور نکنید.

‌‎حتی هزار‌ها سال پیش شاهزاده‌‌ای هندی به نام سیزارتا یا همان بودا از قصر بلورین خود گریخت تا مفهوم زندگی را بیابد و در آخر گفت "زندگی رنج است".

‌‎ رنج،

      یا به زبان بودا "دوکا"...

 

‌‎هایدگر خود این مفهوم را به نحو دیگری بیان می‌کند:

         "اضطراب وجودی"

و اضافه می‌کند:

‌‎اینها را نگفتم که ناامیدتان کنم. چیزهای خوب و دلنشین هم در دنیا کم نیست که هر وقت داشتید در چاه غم فرو می‌رفتید 

    از آنها در راه کمک بگیرید و مثل "رَسَن" به آن چنگ بیندازید و بیایید بیرون!

http://telegram.me/bavarh

‌‎یکی از این "رَسَن"‌ها؛ موسیقی است.

‌‎اگر می‌توانید سازی بزنید؛ اگر نتوانستید به آن گوش کنید. 

‌‎وقت‌هایی که شاد هستید،

 موسیقی گوش کنید و وقتهایی که غمگین بودید بیشتر موسیقی گوش کنید.

‌‎ آنجا که از هر حرکتی عاجز ماندید؛ برقصید.

‌‎ رقصیدن بهترین و مفید‌ترین کاری است که می‌توانید برای روحتان بکنید. 

‌‎هرجا ریتمی شنیدید که می‌شود با آن رقصید، خودتان را تکان بدهید، حتی اگر ریتم چکیدن قطره‌های آب از شیروانی باشد.

‌‎ (رقص از نظر علمی، هم ارتعاش شدن با جریان هستی است، رها و بی‌مهار و بدون ترس از دیده شدن برقصید)

‌‎راستی اگر صدای خوبی داشتید موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخوانید،

 اما اگر نداشتید هم مهم نیست.

 

‌‎چیز دیگری که می‌توانید انجام دهید کتاب خواندن است. 

‌‎خواندن کتاب به شما کمک می‌کند در عالَم تصور زندگی‌های دیگری را که هیچ وقت نمی‌توانستید آنها را عملا تجربه کنید را تجربه کنید. 

‌‎فیلم هم همین کار را در ابعاد دیگری می‌کند اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالا‌تر از فیلم است، چون قوهٔ تخیلتان رو به کار می‌گیرد و به تجربیات ذهنی عمیق تری دست خواهید یافت.

 تا می‌توانید کتاب بخوانید. وسط خواندن انواع کتابها حتما چند صفحه هم برای مطالعه در مورد ستاره‌ها و کهکشان‌ها وقت بگذارید،

 چون کمکتان می‌کند که ابعاد چیز‌ها را بهتر درک کنید و یادتان نرود که در کل هستی در کجا ایستاده‌اید.

‌‎برای همین، قدیم‌ها بیشتر فیلسوف‌ها، ستاره‌شناس هم بودند. شاید نخواهید یا نتوانید منجم بشوید، ولی همیشه می‌توانید وقت‌هایی که غمگین هستید به آسمان نگاه کنید و ببینید که غم‌هایتان در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچک است...

‌‎"رَسَن" ‌های دیگری هم هست؛ چیزهایی مثل نقاشی کردن، عکاسی، کاشتن یک درخت؛ آشپزی با ادویه‌های جدید، سفر کردن، حرکت...

‌‎ما برای نشستن خلق نشده‌ایم. صندلی یکی از خطرناک‌ترین اختراعات بشریست. 

به جای نشستن قدم بزنید؛ بدوید، شنا کنید.اگر مجبور شدید بنشینید برای خودتان، همنشین‌هایی پیدا کنید و از مصاحبتشان لذت ببرید. 

‌‎دایرهٔ دوستانتان را به آدم‌های اطراف خود محدود نکنید.

http://telegram.me/bavarh

👇👇👇👇👇

جسارتاََ شاید جناب مارتین هایدگر با تأثیر فلسفه دعاآشنا نبوده‌اند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۳ ، ۱۰:۰۹
موسی الرضا امین زارعین

چهار زندان فرانسیس بیکن، جبر یا اختیار؟

سوالی پرسشی کردم زِ اُستاد ۱

هزاران روشنی در پاسخ اُفتاد 

که فِعلم اختیاری، یا که اجبار؟

بگفتا آدمی در بند است آزاد

*******.

چار زندانی۲ که بیکن۳ گُفته است

که غبار عقل ها را شُسته است

که زمان است و مکان است و دِگر

هم عشیره، بندِ افکار بشر

در کجا و کی، زِ مادر زاده ای؟

به کدام آیین و دین، دل داده‌ای؟

دل به بودا، یا مسلمان گشته‌ای ؟

یا که از دین‌ها همه، دل کنده ای؟

والدین و هم نیاکانت دَخیل 

سرفراز و سربلندی یا ذَلیل؟

در درون چار آزادی پسر 

تا شوی نیک و بد و از بد بَتَر

یا شوی درَّنده پُر  شور و شَرَر

یا براری از ملائک بال‌ و پَر

میان چار زندانی تو آزاد

جهان ویران کنی یا خَرَّم آباد

صادق آل محمد ص۴ گُفته بود 

وَندر آن دُرِّ مَعانی سُفته بود 

نه جبر مطلق و، نه اختیاری

میان این دو اسبِ، راهواری

که در پای هَوس، در گِل بِمانی 

و یا گوهر شوی دُرِّ یَمانی 

نبردی سخت و جان‌سوز و نفس‌گیر

که شیران را "امین" کرده زمین‌گیر

*********

۱- دکتر رامپور صدر نبوی و ذکر خیرش صاحب کرسی جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد 

۲- زندان زمان   زندان مکان   زندان عشیره و قبیله زندان بت های بازاری 

۳-فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی 

۴- امام صادق علیه السلام 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۳ ، ۱۹:۲۴
موسی الرضا امین زارعین

تو از می سرخوشی خواهی؟ تو خود میخانه ای، حافظ؟ 

به حُسن ِ کِلک ِ شیرینت تو خود خُمخانه ای، حافظ 

چُنین دُرِّ گهرباری، برای حافظ از نیچه

برای شعر و فرهنگ جهان، جانانه ای، حافظ

دگر دُرِّ گران‌سنگی، برای گوته از خواجه 

چه زیبا و فریبا گفته ای، دُردانه ای، حافظ

نزاید مادر گیتی کسی چون خواجه ی، شیراز

که درمانگاه هر دردی و، داروخانه ای، حافظ

شراب ِ کُهنه ی تلخت، حلال ِمیگساران باد 

که در خُمخانه ی گیتی،تو خود فرزانه‌ای، حافظ

کلام سحرانگیز و فرح زای ِ تو در عالم

بیانت جاودان گشته، تو خود شاهانه ای، حافظ 

"امین" هر دم دعاگوی و ثناگوی تو می باشد 

بهین داروگر و درمانگر ِ یکدانه ای، حافظ

 

حافظ در بیان فریدریش ویلهلم نیچه، یوهان فون گوته، امین و خان ِ دره ی یام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۳ ، ۱۰:۳۱
موسی الرضا امین زارعین

برای درک حقیقت باید خالی‌الذهن بود 

 

سی سال پیش برای اولین‌بار مثنوی گفته بودم در شأن امام علی علیه السلام که مطلعش این بود

لیتنی کنت به کوفه فی العراق 

جان فدا می‌کردمی با اشتیاق

 کاشکی در آستانت بودمی

 زین شعف سر بر فلک می سودمی

 

       اون موقع من لیسانس فلسفه داشتم مهمان عزیزی داشتیم که دکترای فقه و حقوق داشت خونمون اومده بود من دفتر شعر و جلو مهمون آوردم بهشون نشون دادم و ایشان مطالعه می‌کرد و می گفت نمی‌دونستم که مولوی این‌جور اشعار زیبا و سروده‌های راجع‌ به امام علی (ع) داره من هی آرام‌آرام می‌گفتم که اینا رو من سروده ام خب چون خالی‌الذهن نبود هی باز برمی‌گشت می‌گفت مولوی گفتم اینا سروده های منه بعدازظهر همان روز در دفترم شعری از حافظ رو تمرین خط کرده بودم نوشته بودم بعد برای ایشون باز کردم باز ایشون شروع کرد به ایراد گرفتن یعنی فکر می‌کرد که این شعر مال منه من هی آروم می‌گفتم بابا این شعر مال حافظ هم صبح هم بعدازظهر خالی‌الذهن نبود برای دریافت حقیقت می‌بایستی خالی‌الذهن باشیم و این کار بسی دشوار و مشکل است که انسان خالی‌الذهن باشه 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۰۳ ، ۲۰:۲۳
موسی الرضا امین زارعین

شعر طنز سبزواری

دِلُم اِلِنج اِلِنج، مِقراض مِقراض

زِ جهلِ جمع و شیّادیِّ، مُرتاض 

دِلم وِر موکاوَه، ریش ریش مَرَه

پناهنده مَرَه "امین" به، فیّاض

*****

چی بد کِردُم که زن کردُم، پدر جان؟
تو گفتی و مو نَش نُفتُم، پدر جان
نِظر کو گوشه ی چِشمی زِ جِنت
که پُر رَف کِندیه صَبرُم، پدرجان
دِ خِشت خُم مِدیی تو ای روزا
۶-دِ اِینه چی نَمی دیُم، پدر جان
دِگه مُحتاج ِ خِکیستَر رَف اِینَه
هنوزُم  مو نَمِ فِهمُم، پدرجان
دِ سینه ی اَمنیه هَستُم هِمیشه
شِکرها با تِبر خواردُم،پدر جان
خدا صَبرُم بِتِه چون صبر ایوب
۱۲-دِ چاهِ وِیل اِفتیُّم، پدر جان
نه راهِ پس نه راهِ پیش بومُندَه
دِ قِرقَشه گرفتارُم، پدر جان
چی نی ویژ وِر دِلُم مَزنه خدایا؟
هزار بارَه غلط کِردُم، پدرجان
دِ پیش مِهمو و مِزبو اِز خِجَلَت
۱۸-وِ پَشنَیه خَنَه زَیُم، پدرجان
زِ نفرین و سِنه ی او دِ خَنَه
زِ غِمبادش مو دَر رَفتُم، پدرجان
زورونجَه مَزنَه و ناشکری مِنَه
نَمِتَرسَه مو تِرسویُم، پدرجان
خِویس ِسِمیه ی اَفکارِ تُندِش
۲۴-که ناپخته کِلیچ رَفتُم، پدرجان
چی نی وِر خَب زَیُم اِنکار موگُفتی!
دِ سینه ی اَمنیَه بیُّم، پدرجان
دِ پِرخَوِ خَنَه وِر خَب زَیُم خاب 
که گپ نَزنُم دِ حَلباسُم، پدرجان
اگر یَلَش کینی هِردَم دِ دَعواس؟
۳۰-نگاه نَمنَ زمین گیرُم،پدرجان
دِ پِرچوم اِوردَه چی خَنَیس؟
خَنَه ی بهتر دِ سر گورُم،پدرجان
دِ خیرات و مِبِرات مَرگِ باخرِن
دریغ اِز گربه ی کورُم، پدرجان
دِلم اِلِنج اِلِنج، مِقراض مِقراض
۳۶-زِ حَرفاش آو مِرُم هِر دَم، پدرجان
دِلم وِر موکاوَ وقتی می بینُم
دِگه کِمتر زِ خاشاکُم ،پدرجان

تمیزِّستو عَفیف و پاکدامن 

چی فایده مو دِ زِنجیرُم، پدرجان 

غذاهای خوشمزش،‌‌ با وِجِراش، هم
۴۲-دِگه زَهرُم مَرَه کیرُم،پدرجان
فِضایِ پاک و پاکیزه دِ خَنَه
زِ طَعنه، سِرزِنش سیرُم،پدرجان

به هر رِنگی که مَزنه مو مِرِقصُم

وازُم عمری بدهکارم،پدرجان 
"امین" هوم گِر دِ خاو مِدی ایناره؟
یِقین خِرقَه تُهی کِردُم، پدرجان

*****

غلط کِردُم که زن کِردُم،پدرجان!

که ناپخته کِلیچ رَفتُم، پدرجان 

دِ پِرخَوِ خَنَه وِر خَب زَیُم خاب

۵۶-که پُر رَف کِندیه صَبرُم،پدرجان
 
شعر طنز سبزواری   ۲۸/۳۳۲۷
۲۳/۵/۴۰۳ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۰۴
موسی الرضا امین زارعین

   

      اسوه حسنه سید محمدحسن علوی۱۳۰۹_۱۳۹۹ فرزند سید مهدی شبیه‌ترین کس به پیامبر اعظم در زمان ما، پدر بزرگوارش پیش‌از تولد از دنیا رفت و مادرش شانزده روز بعد سرپرستی او را پدر بزرگ به أحسن وجه عهده دار گردید مادر رضای اش مادر حاج‌محمد افغانی (مبل آسیا) بود دارای دو فرزند پسر که همان روزهای اول از دنیا رفته‌اند دارای خلق عظیم، بشاش باوقار متین بزرگوار زیرک باهوش حافظه و تقوای او زبانزد است به زبان انگلیسی و علم هیئت آشنایی داشت در صله رحم و مسافرت کوشا بود علاوه‌بر عتبات عالیات دو بار به بیت‌المقدس رفته بود نسب از مادرش به آل برامکه سربداران و ابن یمین فریومدی می‌رسید هیچ‌گاه حجره انتخاب نکرد و هیچ‌وقت شهریه نگرفت تألیفاتش بالغ بر ۲۸ هزار صفحه که خطی می‌باشد ۶ هزار صفحه حدوداً در وقایع بعد از انقلاب ۵۷ عمومی مابقی تخصصی و غالباً به زبان عربی می‌باشد پدر بزرگوارش در کم‌تر از ۲۴ سال ۹ جلد کتاب و مقالات فراوانی نوشته‌اند که ۳ جلد از کتب در بغداد به زیور طبع آراسته گردیده و مقالات در مجله‌های بغداد و تبریز به زیور طبع آراسته گردیده است و مقالات در مجله‌های بغداد تبریز چاپ شده‌است روش فلسفی هر دو بزرگوار حکمت متعالیه می‌باشد باوجود ناملایمات و بی‌مهری‌های فراوان از هیچ‌کس ناراضی نبود به قول شُبان الصفا اگر قاتل امام حسین ع برای شفاعت خدمتش می‌رسید ابایی نداشت اجازه روایی بیش‌از ۱۵ تن از مراجع عظام را دارا بود نزد اساتید بزرگوار آیات عظام حسین بروجردی،ابوالقاسم خویی،حایری یزدی، روح‌الله خمینی، احمد خوانساری، محمدرضا گلپایگانی، حسینعلی منتظری و البته علامه طباطبایی که از شاگردان برجسته و مورد نظرشون و همچنین برای علامه ایشون خیلی موردنظر بود با درایت و تدبیر مانع از خون‌ریزی های فراوان در انقلاب ۵۷ و بعد از آن گشت در عمر با برکت ۹۰ساله‌اش موجب عمر دوباره ای برای افراد زیادی گردید به ماناد در درازنای تاریخ رفتار گفتار کردار حسنه و نیکوی ایشان خلاصه کتاب در دویست و پنجاه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۳ ، ۲۰:۲۳
موسی الرضا امین زارعین

 

          از پاریس ۱۹۰۰ تا پاریس ۲۰۲۴ اولین بازی‌های المپیک در پاریس که ایران حضور رسمی نداشت تنها شرکت‌ کننده‌ی آن فریدون میرزا ملکم خان فرزند سفیر ایران در انگلیس بود در زمان مظفرالدین شاه در رشته شمشیربازی. 

           نخستین بار ایران با۳۸ ورزشکار ۱۹۴۸ لندن دوره ۱۲ و تنها با یک برنز سلماسی در وزنه‌برداری و بهترین رتبه ایران در بیست هشتمین دوره لندن که دوازدهم شدیم با ۱۳ نشان ۷ طلا ۵ نقره و ۱ برنز.

          نخستین نشانه های طلا در کشتی توسط پهلوان امامعلی حبیبی جهان پهلوان تختی دریافت گردید پرافتخارترین ورزشکاران ما جهان پهلوان تختی پهلوان حسن یزدانی و قهرمان هادی ساعی و حسین رضازاده با سه نشان المپیک

         ۵۵/. مدال‌های دریافی در جهان و المپیک توسط کشتی‌گیران بقیه رشته ها ۴۵/. در خاتمه سال روان ۴۵ هزار شرکت‌کننده داشت که ایران تنها ۴۱ تن شرکت کننده داشت ترکیب جمعیتی ایران کمی بیش از یک درصد جمعیت جهان و ترکیب شرکت‌کنندگان کم‌تر از یک هزارم می‌باشد.

         رتبه ما امسال با ۱۲ مدال ۳ طلا ۶ نقره و ۳ برنز از مجموع ۱۰۰۷ مدال توضیح داده شده بیست و یکم شدیم و از مجموع ۲۰۵ کشور ۹۰ کشور موفق به دریافت نشان گردیدند

به امید موفقیت هرچه بیشتر

ویژگی این دوره

۱- برای دومین بار کشتی‌ فرنگی ما اول شد

۲-جوانترین آورنده نشان طلا سعید اسماعیلی 

۳-درخشش بانوان

۴-مدال آوری همه تکواندوکاران

۵- شوربختانه نیمی از ورزشکاران پناهنده ایرانی بودند

#جهان_پهلوان_تختی 

#پهلوان_امامعلی_حبیبی

#پهلوان_حسن_یزدانی 

#قهرمان_حسین_رضازاده 

#قهرمان_هادی_ساعی

#پاریس 

#لندن

#استرالیا

#کشتی_ورزش_مقدس 

#ایران_زخمی_سربلند_دورانها 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۳ ، ۱۹:۵۱
موسی الرضا امین زارعین

 

مجلس دنیای دون بر قتل و غارت،کف زدند
آه و افسوس و دریغ ازاین جسارت، کف زدند
این چنین خونریزی و آوارگی هم، نوبر است
باز هم خندیدند و بر این شرارت،کف زدند
بایدن و بغدادی و بن یامین و لادن، یکیست
دیپلماسیِ مدرنش با حرارت،کف زدند
گر فرو ریزد کواکب؟ نیست جای اعتراض
دیپلماسی ایستاده؟با حماقت، کف زدند!
چشم پوشی ِجنایت نوبر و یکدانه است
هردو حزب ِپیشرفته با حقارت، کف زدند

کشوری را زیر و رو کرد این جنایتکار قرن

باز هم وحشی تمدن* با حرارت، کف زدند 
مطمئنا بر چنین رخداد،خون باید گریست
ابلهانه ای"امین" جان با طهارت، کف زدند

*شهریار 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۳ ، ۲۰:۴۸
موسی الرضا امین زارعین